آشنایی باپنج گنج گمشده جهان!!
حادثهای در اثر اختلال زمانی در فرودگاه میامی رخ داد که هرگز توضیحی قابل قبول برای آن وجود نداشته است. این واقعه مربوط به یک هواپیمای مسافربری بود که برای فرود در باند آماده بود و با رادار مرکز کنترل هوایی ردیابی میگردید که ناگهان ده دقیقه از صفحه رادار ناپدید شد و سپس دوباره ظاهر گشت. هواپیما بدون هیچ واقعهای فرود آمد و خلبان و خدمه از آنچه افراد پایگاه میگفتند ابراز تعجب کردند، زیرا تا آنجا که به خدمه مربوط میشد، هیچ اتفاق غیر عادی نیفتاده بود. جالب این که ساعتهای همه آنها حدود ده دقیقه از زمان واقعی عقبتر بود. در حالی که هواپیما درست ۲۰ دقیقه قبل از این واقعه وقت اصلی را کنترل کرده بود و در آن هنگام هیچ اختلاف زمانی وجود داشت.
آیا مثلث برمودا و نقاط مشخص دیگر به صورت ماشینی عظیم عمل میکنند تا اختلالاتی بوجود آورند؟ آیا آنها میتوانند گردابهایی را چه در داخل و چه در خارج از جو بوجود آورند که اجسام و اشیا به داخل آنها بیفتد و به بعد زمان و مکانی دیگر منتقل شوند؟ ● گذشته و آینده برمودا به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبرهها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده میشده است. شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارایه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد. دانشمند روسی مدعی کشف راز مثلث برمودا شد مثلث برمودا و عجایب آن
مثلث برمودا محلی است وهمانگیز که در آن صدها هواپیما و کشتی در هوا و دریا ناپدید شدهاند. بیش از هزار نفر در این منطقه وحشت گم شدهاند، بدون اینکه حتی یک جسد یا قطعه پارهای از یک هواپیما یا کشتی مفقود شده ، به جا مانده باشد. iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">
● موقعیت مثلث برمودا مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود. در غرب اقیانوس اطلس، در آن سوی سواحل جنوب شرقی ایالات متحده ، ناحیه ای وجود دارد که به شکل مثلث است . این ناحیه از برمودا در شمال آغاز میشود و تا قسمت جنوبی فلوریدا امتداد مییابد ، سپس از سمت شرق با گذشتن از جزایر باهاما و پورتوریکو،به طول جغرافیایی ۴۰ درجه به سمت غرب کشیده میشود و دوباره به برمودا باز میگردد. این ناحیه که به مثلث برمودا معروف است ،در لیست رازهای ناشناخته جهان به مکانی اضطراب انگیز وباور نکردنی به ثبت رسیده است . در این مکان بیش از صدها هواپیما وکشتی بدون آنکه کوچکترین اثری از آنان باقی بماند ، ناپدید شدهاند .اغلب این حوادث از سال ۱۹۴۵ به بعد روی داده است ،و در طول ۲۶ سال اخیر بیش از ۱۰۰۰نفر در این ناحیه از جهان جان خود را از دست داده اند ، بی آنکه حتی اثری از جسد یکی از آنها یا نشانه ای از بقایای هواپیماهاو کشتیهای ناپدید شده باقی مانده باشد . وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف میکند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد. این محل فتنهانگیز و تقریبا باور نکردنی اسرار غیر قابل توصیف جهان را به خود اختصاص داده است. مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن ۶ هواپیمای نیروی دریایی همراه با تمام سرنشینان آنها در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد. ۵ فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای ماموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز میکردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات ، به هوا برخاست که هر شش هواپیما به طرز فوقالعاده مشکوکی مفقود شدند. آخرین پیامهای مخابره شده آنها با برج مراقبت حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم روییت خشکی ، از کار افتادن قطب نماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از هها دیده نشد. هیچ حادثهای چه قبل و چه بعد از آن ، تا این حد حیرتآورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه قایقها و کشتیهایی مفقود شدهاند (قربانیان مثلث برمودا)، در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشتهاند. ● منطقه وحشت همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز میکنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال تردند و افراد زیادی برای بازدید ، به این منطقه مسافرت میکنند، بدون آنکه اتفاقی بیفتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و میشوند. پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانهای وجود ندارد. ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلوم روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است. ● مشاهدات و گزارشات در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع. این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روییت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است. در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند. در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. “خطری همانند یک خنجر هم اکنون … به سرعت میآید … ما نمیتوانیم فرار کنیم …” در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد. ● علل واقعه ▪ علل فرضی طبیعی توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارایه شده است که معمولترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از: جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب میشود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست. ▪ علل فرضی غیر طبیعی دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند، میتواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد. یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارایه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد. ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرندهها » ابزار میدارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط میدهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد میکنند که دارای طرحی یونیزه شده است و میتواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار میکرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و میتواند باعث نامریی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی میدانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرندهها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند. ● داستانی عجیب مقدمه: شب هنگام در حالی که تنها در اتاق مطالعه ام نشستم.وسیله پیش بینی من بر روی سه پایه برنجی قرار گرفته است. شعلهای کمسو از اعماق تاریکی بیرون میآید و چیزهایی را برای من روشن میکند که نباید به غفلت گرفته شوند و پوچ فرض شوند. C1 Q1
حتما شما هم نام نوستر آداموس را شنیدهاید.(میشل دو نوستر اداموس) یکی از پیشگویان معروف به نوستر اداموس بود. وی در سال 1503 در جنوب فرانسه به دنیا آمد. میشل در 14 سالگی فلسفه و دستور زبان و علوم طبیعی را تحت نظر کلیسا شروع به خواندن نمود. میشل در سال 1522 برای مطالعه طب به دانشگاه مونت پلی یلر فرستاده شد و در سال 1525 مدرک پزشکی خود را دریافت کرد. در قرن شانزدهم در جنوب فرانسه بیماری مزمنی به نام le charbon شایع بود و نوستر اداموس مدتها بیمارانی را که به این بیماری مبتلا بودند در روستاها معالجه می کرد. اما در سال 1537 این بیماری همسر و فرزند وی را نیز مبتلا کرد و وی نتوانست برای نجات آنها اقدامی کند و هر دو فوت کردند. در همین زمان مسئله برای وی پیش آمد که به کلیسا احضار شد. از قرار معلوم وی به مجسمه سازی که در حال ساخت مجسمه قدیسی بود به شوخی گفته بود: ((تو در حال ساختن مجسمه شیاطین هستی)) نوستر اداموس به خاطر اینکه مجازات نشود از Agen در تاریکی گریخت و به شرق ایتالیا رفت. وی پس از جابجای هایی فراوان در شهر salon سکنی گزید. پس از مدتی با زنی از اهالی شهر ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. همان طور که در بالا نوشته شده است او با تمرکز بر روی شعله شمع به خلسهای بسیار عمیقی فرو می رفت و تصاویر آینده را در ظرف برنجی میدید. یکی از دلایل مهم این مبهم گویی، ترس نوستراداموس از کلیسا و نیز بیم از ایجاد وحشت در مردم عادی بوده است. از این رو مثلا به جای پاریس واژه ریپاس را به کار برده است. توضیح او چنین است :(اگر به آنچه در آینده روی خواهد داد به صراحت اشاره کنم، اهل مملکت و فرقه ها و کلیسا آن را مغایر با آنچه باور دارند خواهند یافت و محکوم خواهند کرد). او در نامه ای به هانری دوم پادشاه وقت فرانسه که مرگ او را هم به درستی پیش گویی کرده بود نوشت شاید عده ای بپندارند که فهم رباعیات من آسان است، اما چنین نیست فهم جوهر این مطالب دشوار است. سرانجام وی در سال 1555 همراه با مقدمه ای که در اول این مقاله آمده است، کتابهایش را به پسرش (سزار) هدیه کرد.10 جلد کتاب از پیش گوییهایش که در مجموع 1000 فصل به نام Century ( صده ها ) نوشته شده.
یک نسخه ترجمه شده به انگلیسی از کتاب سنتوری در سال ١۶٧٢ برای دیدن عکس در اندازه واقعی، اینجا کلیک کنید عکس العمل انجام شده نسبت به کتابهای (صده ها) نوستر آداموس بسیار شدید بود. افراد روشنفکر جامعه او را یک نابغه و مزرعه داران او را ابزار شیطان نامیدند و اشعار او را سخنانی برآمده از جهنم تلقی می کردند. اشعار نوستر آداموس ترکیبی از کلمات رمز گونه به زبانهای لاتین، یونانی، ایتالیایی و پروونشال فرانسوی بود. این مرد عجیب فرانسوی نوشته هایش را به صورت رباعی های معما گونه تنظیم می کرد و هنوز درک بسیاری از آن نوشته ها دشوار است. از آنجا که نوستراداموس فرانسوی بود، بسیاری از پیشگویی های او در باره این کشور بود و یکی از این پیشگویی ها ظاهراً مربوط به لشکرکشی ناپلئون به روسیه میشود که در ضمن شهر مسکو به آتش کشیده شد. او میگوید : انبوهی از مردان نزدیک میشوند ... نابودگر شهر کهن (مسکو) را ویران میکند. درباره جنگ واترلو، جنگی که در آن ناپلئون شکست نهایی خود را خورد، به شعری از نوستراداموس مراجعه میشود که در آن به خرد شدن عقاب (ناپلئون) به دست پلنگ (انگلیس) و خوک (پروس) اشاره شده است. ملکه کاترین دومدیسی Catnarine de,medici خواننده پر و پا قرص کتابهای او بود. وی با حمایت ملکه توانست به کارهای خود ادامه دهد. در سال 1566 که نوستر آداموس فوت کرد، به همسرش وصیت کرد که جسد وی را به صورت ایستاده درون دیوار کلیسایی متعلق به کوردلیرها قرار دهند. در سال 1700بزرگان شهر تصمیم گرفتند تا تابوت تماشایی وی را به یکی دیگر از دیوارهای کلیسا که بیشتر در معرض دید بود منتقل کنند و در همین بین نگاهی هم به درون تابوت او بیندازند. در تابوت هیچ مدرکی دیده نشد جز مدالی که بر روی سینه نوستر آداموس وجود داشت و بر روی آن عدد 1700 حک شده بود. در سال 1791 در خلال انقلاب فرانسه گروهی از نگهبانهای ملی شهر مارسی در حالی که مست کرده بودند، به دنبال پول و اشیاء قیمتی وارد کلیسا شدند و در مدت زمان کمی سنگهای هشت فوتی روی تابوت نوستر آداموس را درآوردند. شهردار شهر به خاطر آشوب و هیاهو با خبر شد و بلافالصه به محل رفت و به صحنه ای روبه رو شد که در آن یکی از نگهبانان با جمجمه نوستر آداموس شراب می نوشد، زیرا مردم روستایی او را تشویق کردند که با این کار قدرت پیشگویی نوستر آداموس به او منتقل خواهد شد. شهردار آنان را متقاعد کرد که استخوانها را پس بدهند و دوباره وارد تابوت کرد. فردا صبح این گروه نگهبانان هنگام برگشت به مارسی مورد کمین سربازان سلطنت طلبان قرار گرفتند و سربازی که با جمجمه نوستر آداموس شراب نوشیده بود مورد اصابت گلوله شخص ناشناسی که در کمین نشسته بود، قرار گرفت. درست همان گونه که خود نوستر آداموس پیشگویی کرده بود: مردی که قبر را باز میکند و فورا نمیبندد، شیطان به سراغش خواهد آمد، مصیبتی که هیچکس نمیتواند آن را اثبات کند. C9 Q7
چند پیشگویی از نوستر آداموس (کاملا خلاصه شده) قبل از وقوع حادثه هیچکس در فرانسه جرات نداشت سخنی از پیشگوئی نوستر آداموس به میان آورد. او نحوه مردن شاه هنری را پیشگویی کرده بود: شیر جوان فایق خواهد آمد بر شیر پیر، در نخستین یورش در صحنه نبرد، او چشمهای خصم خود راکه در محفظه ای طلایی قرار دارد، سوراخ خواهد کرد، با دو زخم و یک زخم و بعد مرگی سخت. ۴سال بعد در ۱۵۵۹ این پیشگوئی بوقوع پیوست. هنری که یکی از نشانه های خانوادگیش شیر بود با افسری جوان بنام مونتگمری (فرمانده گارد اسکاتلندیش) دوستی نزدیکی داشت. این افسر روزی بی مقدمه به او حمله کرد و کلاهخود طلایی او را با نیزه سوراخ کرد و از ناحیه سر و گردن به سختی مجروح شد، شاه هنری بعد از ۱۰ روز عذاب درگذشت. این چنین بود که از آن پس مردم پیشگوئیهای نوستر آداموس را باور کردند. نوستر آداموس ظهور ناپلئون را نیز پیشگوئی کرده بود و از او به عنوان نخستین ضد مسیح نام برد، درباره رسیدن ناپلئون به قدرت و سالهای امپراتوریش می نویسد: امپراتوری نزدیک ایتالیا زاده خواهد شد که امپراتوری را قدر بسیار خواهد نهاد. ناپلئون هم قدرت سیاسی فرانسه را بالا برد و هم قدرت نظامی آن را. نوستر درباره سرانجام ناپلئون چنین پیشگوئی کرده است: امپراتور بزرگ تبعید خواهد شد به مکانی کوچک و دوباره سر بر خواهد داشت و در مکانی کوچک سرنوشتش به آخر خواهد رسید. ناپلئون به جزیره کوچک آلب تبعید شد اما بعد از ۱۰۰ روز از آنجا گریخت و دوباره قدرتش را احیا کرد و سرانجام در جزیره سنت هلن درگذشت. پیشگوئیهای نوستر آداموس در مورد وقایع جدید به اندازه وقایع قدیم قابل توجه است. در این مورد هم نام و هم تاریخ ماجرا ذکر شده است: پاستور،جوان رب النوعی، تکریم خواهد شد، آن هنگام که ماه چرخش خود را به پایان رساند. وقتی پاستور در ۱۸۸۹ انستیتو پاستور را تاسیس کرد، کشفیات بزرگی در علم پزشکی به ظهور رسید. چرخش ماه به دور زمین هر ۱۹ سال یکبار اتفاق می افتد. یکی از این چرخشها در همان سال ۱۸۸۹ کامل شد. نوستر آداموس چندین پیشگوئی خارق العاده و دقیق درباره پیشوا آدولف هیتلر کرده است. در یکی از آنها خلاصه ای از زندگی او ارائه می کند و از مرگ نامعلوم او سخن می گوید: در کوهستانهای ایتریس (اتریش) نزدیک رایناز (لینتز) از پدر و مادری معمولی زاده خواهد شد مردی که مدعی دفاع از لهستان و مجارستان خواهد بود. پایان کار او هرگز دانسته نخواهد شد. سخن دیگری از نخستین سالهای جنگ وقتی که ارتش آلمان در طول جبهه بسوی فرانسه به حرکت درآمد حکایت دارد. اگرچه بیشتر کشورهای اروپا بر ضد هیتلر و یا به گفته نوستر: ]هیستر[ متحد شده بودند اما او مدتی فاتح بی چون و چرای نبردها بود: جنگ آور، از رودها و زمینها خواهد گذشت، جنگجویان عظیمی بر علیه این جنگ آور ]هیستر[ خواهند جنگید. نوستر همچنین از سلاحهایی سخن گفته که صدای آنها در آسمانها شنیده خواهد شد و ماشینهای پرنده ای که از آنها آتش خارج خواهد شد. نوستر تصویری زنده از خلبانان با ماسک اکسیژن، کلاه و لوله های اتصال ارائه می دهد. او از نیمه انسان نیمه خوکهایی که در صحنه نبرد در آسمانند سخن می گوید. بمبهای اتمی که بر روی هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد هم در پیشگوئیهای نوستر آمده است: بر دو شهر نزدیک بندرگاه چنان تازیانه عذابی فرو خواهد آمد که تا کنون دیده نشده است. حتی واقعه 11 سپتامبر نیز پیش بینی شده بود: آسمان در چهل و پنج درجه می سوزد. آتش به شهر جدید و بزرگ نزدیک می شود به طور ناگهانی آتش بزرگ و پراکنده شعله ور می شود. C6 Q97 نیویورک بین مدار چهل و چهل و پنج درجه در آمریکا قرار دارد.
درباره آینده : نوستر به سومین جنگ جهانی در پایان قرن بیستم اشاره داشت که در نیمکره شمالی و بعد از اتحاد دو ابرقدرت بر بوقوع می پیوندد: وقتی قدرتهای نیمکره شمالی با هم متحد شوند، ترس و هراسی هولناک بر می خیزد روزی دو رهبر بزرگ با یکدیگر دوست خواهند شد و سرزمین جدید به اوج اقتدارخواهد رسید آنگاه مردی دوباره ظهور خواهد کرد. علاوه بر اشاره به ویرانی شهر نیویورک، نوستراداموس پیش بینی می کند که کل ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی سوم درگیر خواهد شد. در این جنگ که چین آن را آغاز خواهد کرد و در پایان آن آسمان مملو از اسلحه و موشک خواهد بود و خسارات بزرگ وارد خواهد شد؛ طوری که نیمکره شمالی به کلی نابود خواهد شد.
(چند پیشگویی جالب درباره ایران و جنگ جهانی سوم، راست و دروغش به گردن خود نوستر آداموس ولی خوندنش خالی از لطف نیست) پیشگویی او درباره انقلاب ایران در جوشایی احساساتی تند، قلبها، دستها و پاها، یکدیگر را میپذیرند. آتشها، موجها و شمشیرها، در پرشیا خیزش میکنند، و زان پس، نجیب زادهای نابود میشود؛ او از سر کم اندیشی، یا کشته میشود یا خود می میرد. و اما: در این پیشگویی ها نه از ظهور خمینی و انقلاب و سفر محمدرضا شاه به مصر سخن رانده شده. نکته ی جالب در مورد پیشگویی های او این است که وی به ندرت نام کشوری را به صراحت و آشکارا ذکر می کند، حال آنکه در مورد ایران ( Persia ) به صراحت عنوان می کند که ایران، جهان را تسخیر خواهد کرد. ایران از طریق آناتولی، فرانسه و ایتالیا را فتح خواهد کرد. C5 Q25
-1شاهزاده ای، مریخ، خورشید، ناهید، شیر و حکومت کلیسا را از طریق دریا از پای در خواهد آورد. از جانب ایران ( پرشیا ) بیش از یک میلیون پرهیزگار به بیزانس و مصر به سوی شمال هجوم خواهند آورد. C5 Q55
-2از کشور عربی خوشبخت ( در منطقه ی غنی و ثروتمند اعراب) شخصی قدرتمند زاده خواهد شد، اسپانیا را به درد سر انداخته و بر گرانادا (غرناطه) مستولی میشود. از طریق دریا بر مردم نیکوزیا ظفر خواهد یافت. C2 Q29
-3 مرد مشرقی از محل استقرار خویش خارج خواهد شد، برای دیدار فرانسه از کوه آپونین خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف ها، دریاها و کوهها گذر خواهد کرد و همگان را با عصایش مضروب خواهد کرد. C4 Q59
-4دو محاصره، در گرمایی سوزان انجام می گیرد. آن مرد، از فشار تشنگی، بخاطر دو فنجان مملو از آب، کشته میشود.
5- دژ نظامى، مملو مىشود و یک آرمانگراى کهنسال (به احتمال زیاد منظورش خمینی بوده) نشانههاى نیرا (سرزمین ایران) را به اهالى ژنو (سازمان ملل متحد) نشان خواهد داد. C3 Q63
6- رهبر پاریس، اسپانیاى بزرگ را اشغال مىکند، کشتیهاى جنگى در برابر مسلمانان که از پارتیا (ایرانیان) و مدیا (مکانی در ایران) برخاستهاند، مىایستند. آن مرد، سیکلاد [اروپا] را تاراج مىکند، و آنگاه انتظارى بزرگ در بندر یونان حکمفرما مىشود.C2 Q91
در مجموع نوسترآداموس به این موضوع به صراحت اشاره مىکند که ایران (پارت، نیرا، پرشیا، مدیا،بیزانس و...) با کمک مسلمانان سراسر جهان، از جمله کشورهاى عربى و مخصوصاً سوریه، عربستان سعودى و لیبى حکومت مقتدرى را تشکیل مىدهند و پس از جنگى مذهبى که هسته آن از لبنان شروع مىشود و عمدتاً علیه اسرائیل است، جهان را به تسخیر خود درمىآورند ،کشورهای حامی اسرائیل نیز وارد معرکه می شوند و سپس جنگی جهانى و عظیم رخ خواهد داد و نیمی از جهان نابود خواهد شد.
٧- در هنگامه دمیدن خورشید، آتش بزرگ دیده خواهد شد؛ صدا و روشنایى در امتداد شمال ادامه خواهد یافت.
٨- در میانه کره خاک، مرگ و آواى مرگ شنیده خواهد از درون سلاحها، آتش و خشکسالى، آنان را به انتظار خواهند نشاند.
٩- در عرض 48 درجه جغرافیایی و در انتهای مدار راس السرطان، خشکسالی بسیار بزرگی به وقوع خواهد پیوست. ماهیان دریاها، رودها و دریاچهها پخته خواهند شد. به خاطر آتشی مهیبی که از آسمان خواهد بارید. C5 Q98 در خاتمه، این سرزمین به واسطه جنگ جهانى سوم نابود و نامسکون خواهد شد. ١٠- سرزمین مسکونى، از سکنه خالى خواهد شد؛ براى به دست آوردن سرزمینها، جدال و اختلاف شدیدى درمىگیرد؛ قلمروها به مردانى سپرده خواهد شد که از غرور و سربلندى تهى خواهند بود. سپس، براى برادران بزرگ، نفاق و مرگ پیش خواهد آمد.
١١- شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، دیده خواهد شد. در مرکز زمین، جنگ و خشکسالى به بار مىآید، کمک خیلى دیر مىرسد. پرشیا (ایران) حمله آورده و ماگدونیا و در جاى دیگر مىگوید (مقدونیه) را به محاصره درمىآورد. C2 Q96
١٢- تو اى فرانسه! اگر،از آبهاى لیگوریا گذر کنى؛ خود را در میانه دریا و جزایر در محاصره خواهى یافت و پیروان محمد، در برابر تو خواهند ایستاد. و همچنین تو، اى دریاى آدریاتیک! استخوان خران و اسبان راخواهى جوید . C3 Q23
١٣- آن مرد، با سلاحها و آتش درخشان، در نزدیکى دریاى سیاه، از پرشیا براى تسخیر ترابوزان خواهد آمد. فاروس و میتیلن به لرزه در خواهد آمد ؛خورشید دریاى آدریاتیک را که مملو از اجساد اعراب است، روشن خواهد کرد. C5 Q27
ناوگان جنگی اعراب، بنادر فرانسه را مورد تهدید جدی قرار خواهد داد و فرانسه از همپیمانان خود ( ناتو) درخواست کمک خواهد کرد. و سپس نوستراداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدریجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مىدهد:
١۴- وقتی قدرت های نیمکره ی شمالی در شرق با هم متحد شوند ترس و هراسی هولناک بر می خیزد روزی دو رهبر بزرگ با یکدیگر دوست خواهند شد و سرزمین جدید به اوج اقتدار خواهد رسید آنگاه مردی ظهور خواهد کرد.
١۵- کسوفى در پیش خواهد بود که از زمان آفرینش گیتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح (ع) و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنین ظلمتى به خود ندیده است. C3 Q27
که در این مورد آیات مربوط به قیامت در سوره قیامت به ذهن انسان تداعى مىشود: (( فإذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر یقول الإنسان یومئذ أین المفرّ )) ترجمه:هنگامى که بینایى خیره مىگردد، و ماه فرو مىرود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز انسان مىگوید به کجا فرار کنم؟
١۶- مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پیش خواهد تاخت. از سوى اهالى بیزانس به او خیانت خواهد شد. از شهر قدیمى رودس به پیشواز او خواهند آمد، از جانب هانگرى )مجارستان( متحمل آزار بسیار خواهد شد. C2 Q86
١٧- در حوالى دریاى آدریاتیک بر اثر توفانى عظیم، کشتى غرق مىشود و زمین به لرزه درآید و به سوى آسمان پرتاب مىشود و دوباره فرو مىافتد؛ در مصر جنبش پیروان محمد افزایش مىیابد و پیکى به آن سوى مرزها فرستاده مىشود تا خبر را اعلان کند. شهرها آلوده و کثیف گشته، باعث اعتراض و شرمسارى زیادى خواهد شد.
١٨- رهبر اصلى مشرق زمین با شورشهاى زیادى روبرو خواهد شد، که اکثراً از طرف شمالىها و غربىهاى مغلوب شده است،عدهاى کشته و برخى مورد آزار قرار گرفتهاند و بقیه در حال گریزند و فرزندانشان که از زنان متعددى هستند، زندانى شدهاند.
ادوارد در کتاب خود در باب پیشگوئیهاى نوسترآداموس نقل مىکند که سانتورى هشتم، قطعه 6 مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است، جنگ و خونریزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است که دریاها به جوش مىآید و از دولتها فقط دو دولت و از جهان فقط نیمى باقى مىماند.
١٩-هنگامی که سلاحها و زنجیرها در شکم ماهی، گنجانده شوند، از داخل آن مردی خارج می شود که به زودی جنگی بسیار شدید را برپا خواهد کرد. ناوگان دریایی او به دوردستها سفر خواهد کرد. تا آنکه نزدیک سواحل ایتالیا، آشکار خواهد شد. C2 Q5
در این رباعی، مقایسه یک زیردریایی با ماهی صورت گرفته است. این تنها تصوری است که در قرن شانزدهم، یک فرد می توانست از یک زیردریایی هستهای قرن 21 ام داشته باشد. نوسترآداموس، در این رباعی میگوید که این زیردریایی ها در کنار رزمناوها، از دوردستها به سواحل ایتالیا خواهند رسید و این سرآغاز شعلهور شدن شرارههای جنگ در جهان خواهد بود. آتش این جنگ شدید، با خروج یک فرد مهم از زیردریایی اش که به سواحل ایتالیا رسیده است، افروخته می شود. نوسترآداموس در یک رباعی دیگر، نوعی ماشین جنگی پیشرفته را به تصویر کشیده است که بی شباهت به هاورکرافتهای امروزی نمی باشد: ماهی که در خشکی و دریا حرکت می کند، هنگامی که با موجی سهمگین در کنار ساحل سر از آب بیرون می آورد، شکلی عجیب و رعبانگیز و جنسی نرم و قابل انعطاف دارد. دشمن به سرعت از دریا به دروازههای شهر خواهد رسید. C1 Q29 نوسترآداموس، در این رباعی، به شکلی زیبا، یک هاورکرافت امروزی را توصیف کرده است. اما برای انسان قرن شانزدهمی، تصویر چنین وسیلهای، بسیار شگفتآور و ترسناک است.
٢٠- فرماندهای اسکاتلندی و شش تن از بزرگان آلمان به دست دریانوردان شرقی، دستگیر خواهند شد آنها از جبلالطارق و اسپانیا عبور داده خواهند شد؛ آنگاه در ایران، به پیشوای جدید، تحویل داده می شوند. C3 Q78
<span style="font-family: arial, helvetica, iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">جنگ قادسیه، در ۱۴ هجری قمری (۶۳۵ میلادی) بین سپاه ایران و اعراب مسلمان در حمله اعراب به ایران در سرزمین قادسیه (کربلای کنونی) اتفاق افتاد.
پس از اینکه ابوبکر خلیفهٔ مسلمین فتنههای داخلی عربستان را فرونشاند و به حروب الردةجنگ های ارتداد پایان داد. در محرم سال دوازدهم هجری قمری خالد پسر ولید را مأمور عراق ساخت. در آن أوقات المثنی بن حارثه الشیبانی بأجازه خلیفه در آنحدود میگذرانید و با «حرمله» و «سلمی» و «عیاض بن غنم» به خالد پیوستند. چون این اخبار به «هرمز» فرمانده ایرانی آن اطراف رسید وقایع را بدربار اطلاع داده در مقابل دشمن شتافت در حفیر که یکی از ثغور مهم ایران نزدیک خلیج فارس بود جنگی واقع شد که معروف به ذات السلاسل است. «هرمز» در مبارزه باخالد بسر ولید کشته شد وبر لشکر او شکست وارد آمد. پس از آن در الیس (ساحل رود فرات) جنگ دیگری رخ داد چون فتح نصیب خالد شد عدهٔ زیازی از سربازان ایرانی به اسارت افتادند. سپس خالد متوجه حیره گشت. مرزبان آنحدود بدون اینکه اقدام بجنگ کند در مقابل لشکر عرب فرار اختیار کرد. وپیروزی از نصیب لشکر خالد بود. در واقعهٔ انبار خالد بلشکر خود دستور داد چشم دشمنان را هدف تیر قرار دهند وهزار چشم را یکمرتبه نابینا ساختند، وازهمین سبب این جنگ را ذات العیون نامند ودر نتیجه شیرزاد مجبور بصلح شد. پس از فتح انبار خالد به طرف عین التمر شتافت وهنگامی که «عقة بن أبی عقة» مشغول صف آرائی بود شخصاً ویرا بغل کرده أسیر ساخت. لشکر عقة بدون جنگ رو بفرار نهاد وبه حصار آنحدود پناهنده گشت. خالد بدون جنگ همه سربازان را اسیر نمود. سال بعد (۱۳ هجری قمری) ابوبکر خالد را با نصف لشکرش مأمور شام ساخت و نصف دیگر لشکر در عراق تحت فرماندهی المثنی بن حارثه الشیبانی باقی ماند. دراین سال هرمز جازویه از المثنی شکست خورد ، وابوبکر هم در همین سال فوت کرد وعمر برجایش نشست. عمر مجدداً المثنی را که که موقع بیماری ابوبکر بمدینه آمده بود با ابوعبیده ثقفى وعدهٔ دیگر به عراق باز فرستاد. المثنی به حیره آمد و پس او یک ماه «ابوعبیده» به أو پیوست. رستم فرخزاد دهقانان فرات را بر عرب بشورانید و در واقعهٔ معروف به جسر یا «مروحه» (در ساحل فرات) لشکر عرب شکست فاحش خورد «ابوعبیده» زیر پای فیل لگدمال شد و «مثنی» مجروح گردید وبا زحمت زیاد لشکر عرب توانست با دادن چهار هزار نفر تلفات به آن طرف جسر عبور نماید. بهمن جاذویه عزم تعقیب آنان را داشت ولی اوضاع در ایران طوری بود که بهمن مجبور گردید از آن خیال منصرف شود. در واقعهٔ بویب فتح نصیب عرب گردید و «مهران» سردار ایرانی کشته شد.
در چهار دهمین سال هجری قمری برابر با ۶۳۵ میلادی یزدگرد سوم شهریار ایران لشکری بالغ بر هفتاد هزار نفر جمعآوری کرده و سرداری این لشکر را به رستم فرخزاد واگذاشت ودر مقابل سپاه عرب فرستاد. در همان احوال «المثنی» سردار عرب بواسطهٔ زخمی که در جنگ «جسر» برداشته بود در گذشت، واز سوی خلیفه عمر بن خطاب سعد پسر ابی وقاص به جانب عراق مأموریت یافت وبا زحمت زیاد سی هزار لشکر در «سواد» گرد آورد. سعد در قادسیه خیمه افراشت. «رستم» نهر (العتیق) را باخاک و خاشاک وچوب ونی پر کرده از آن عبور نموده و در مقابل لشکر عرب صف آرائی نمود. این سردار از فرات عبور کرده داخل سواد شده دنبال لشکریان عرب افتاد. جنگ قادسیه که مانند نبرد ایسوس در شمار جنگهای قطعی دنیا بشمار میآید این هنگام رخ داد. این جنگ در چهار روز متوالی دوام داشت. در آن روز به علت بیماری تب سعد قادر بر جنگ نبود و خالد بن عرفطه را مأمور این کار ساخت.
رستم فرخزاد در کنار درفش کاویان ایستاده بود و سپاه ایران را رهبری میکرد. در همان احوال تندباد عجیبی برخاست وچادری که تخت رستم زیر آن قرار گرفته بود برکند. رستم بزیر بار قاطری پناهنده گشت. هلال بن علقمه باضربت شمشیر بدون اینکه بداند زیر آن بار کیست طناب آن را برید لنگه أی از بار قطع شده رستم را صدمه رساند. رستم خودرا در (نهرالعتیق) انداخت و بنای شنا گذاشت.هلال بن علقمه پشت سر او در آب جست پای وی بگرفت وبساحل آورد وبکشت. سپس بر روی سریر رستم رفته بصوت بلند فریاد کرد «قتلت رستم و رب الکعبة» یعنی کشتم رستم را قسم بخدای کعبه. این ندا تولید وحشتی در لشکر ایران کرد، و سربازان را به هراس انداخته دلهای خود را باختند و هزاران نفر خود را در آب انداخته غرق شدند، وبسیاری از آنان هدف تیر دشمن گشتند. فتحی که در این جنگ نصیب اعراب شد آسیب سختی به روحیهٔ ایرانیان وارد ساخت.
از جمله غنائمی که بدست اعراب افتاد درفش معروف کاویانی است که طبری قیمت آنرا هزار هزار ودویست هزار درهم نوشتهاست. پس از جنگ قادسیه ساحل یسار فرات بکلی بدست عرب افتاد. دربار ایران قصد تغییر پایتخت را نمود ولی اقامت در استخر یا شهر دور دست دیگری را صلاح ندانستند، وبیم آن میرفت که تغییر پایتخت دلالت برضعف دولت ساسانی نماید وبرجسارت عرب بیفزاید. عجب اینجاست که در مدت یکسال ونیم پس از جنگ قادسیه که عرب در جای دیگر اشتغال داشت یزد گرد اقدامات جدی برعلیه آنان نکرد. حقیقت مسئله این است که یزد گرد بی تجربه بود. بروایتی پانزده سال و بروایت دیگر بیش از بیست ویک سال نداشته. ایران در آنموقع پادشاهی میخواست تجربه کرده و جنگ آزموده ویزد گرد از این دوصفت محروم بود.
در شانزدهمین سال هجری قمری «سعد» باشصت هزار نفر به ساباط که یک روز راه تا مدائن است آمد. یزد گرد با کمال عجله پایتخت را ترک گفته به جانب «حلوان» (سر پل ذهاب) بشتافت و آنجا را مقر خود ساخت. سعد داخل در «مدائن» شد وخزاین ساسانیان را تصرف کرد، وزیبایی آنشهر، شکوه عمارات، تجمل و زینت پایتخت ساسانیان عربهای بادیه نشین را بحیرت انداخت. تخت طلای خسرو و دوازه ستون مرمر ، تالار عظیم ومخصوصاً سقف آن که بروج آسمان را با ستارههای زرین مجسم ساخته بودند باعث تعجب عرب شد. تالارهای پر از سیم وزر، احجار کریمه، لباسهای گرانبها، قالیهای زیبا، کثرت عنبر، ادویه ومعطرات دیدهٔ آنها را خیره ساخت. در یکی از تالارهای بساط کسری (بهارستان) را یافتند که ۱۴۰ متر طول و۲۸ متر عرض داشت وبا جواهر گرانبها انواع گلها را در روی آن مجسم ساخته بودند. برگ گلها از زمرد وغنچهها از مروارید ویاقوت وجواهر دیگر ساخته شده بود. در خزینه اسبی یافتند از طلا دارای زین ولجام نقره ومزین بأنواع جواهر، همچنین شتری دیده از نقره باکرهٔ آن طلا. نزدیک نهر نهروان صندوقی بدست عرب افتاد پر از لباسهای جواهر نشان و پارچههای زربفت باتاج وخاتمهای انوشیروان . همچنین سلاح خاص خسرو أول که عبارت از خود ، زره واسلحههای زرین مروارید نشان بود بدست تازیان افتاد. آثار صنعتی وخمس اموال را برای عمر در مدینه فرستادند وبقیه بین افراد لشکر عرب تقسیم شد. iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1"> هلن كلر در دوران كودكي به علت بيماري منيژيت ، بينايي و شنوايي خود را از دست داد اما با كمك « آنا سوليوان » ، معلم خصوصي اش يكي از محترم ترين زنان دنيا شد .
هلن كلر در بيست و هفتم ماه جون سال 1880 ميلادي در مزرعه اي واقع در ايالت آلاباما متولد شد . دوران طفوليت او طبيعي بود تا اينكه در 5/1 سالگي بيماري مننژيت باعث شد تا او بينايي و شنوايي خود را ازدست بدهد . سالهاي بعد براي خانواده هلن بسيار ناخوشايند بود . چرا كه آنها به اين مسئله واقف بودند كه به دليل ناتواني دو گانه فرزندشان هيچ راهي براي برقراري ارتباط با او وجود ندارد . خود هلن هم به نوعي در بدن خود محبوس بود و به تنهايي قادر نبود احتياجاتش را برطرف كند و يا در آرزوي شهرت باشد . الكساندر گراهام بل فقط مخترع تلفن نبود بلكه معلم ناشنوايان هم بود. خانواده كلر با او تماس گرفتند . وقتي گراهام بلر ، هلن را ملاقات كرد به هوش ذاتي او پي برد . او به خانواده هلن پيشنهاد كرد كه معلمي جوان به به نام « آنا سوليوان » را استخدام كنند تا به هلن جوان درس بدهد . خانواده كلر از وضعيت مالي خوبي برخوردار بودند و قادر بودند كه براي فرزندشان معلم خصوصي بگيرند ، بنابراين با خانم سوليوان تماس گرفتند . آنا سوليوان خود نيز از بينايي نسبتا كمي برخوردار بود . او در انسيتيو پركينز در بوستون كه مختص نابينايان و ناشنوايان بود تحصيل كرده بود . خانواده كلر ( آنا ) را در 21 سالگي استخدام كردند تا با آنها زندگي كند و به هلن درس بدهد سوليوان روشي را اختراع كرد كه هلن قادر به درك آن باشد . اين روش شامل علاماتي بود و با فشار دادن اين علامت ها روي كف دست كلر ، وي قادر به درك آنها مي شد . با استفاده از اين روش دختر جوان به طور بي نظيري ،قادر به يادگيري و برقراري ارتباط شد . او در هشتمين سال تولدش به شهرت رسد و اين شهرت در سراسر زندگي اش گسترش يافت . « مارك توآين » هلن را ياري كرد و او را كارگر معجزه ناميد . هلن كلر به كالج (رانكليف )رفت و با كمك سوليوان كه سنخرانيها را روي كف دستش توضيح مي داد ، توانست مدرك خود را بگيرد. هلن در طي سالهاي تحصليش توسط مجله خانوادگي زنان ترغيب و تشويق شد تا زندگينامه خود را بنويسد و از اين طريق بتواند به كنجكاويهاي بي انتهاي مردم سراسر جهان پاسخ دهد . او زندگينامه خود را نوشت و آن را « داستان زندگي من » ناميد . هلن همچنين آموخت كه از طريق فشار دادن انگشتانش روي گلوي خانم سوليوان و تقليد ارتعاشات آن صحبت كند . او اولين نابينا و ناشنوايي بود كه به عنوان دانشجوي برجسته از كالج فارغ و التحصيل شد . هلن كلر در سراسر زندگي اش با عده زيادي از افراد مشهور و سرشناس ملاقات كرد و تجربيات بسياري نيز به دست آورد . او همچنين همه افرادي كه در دوران زندگي اش به رياست جمهوري امريكا منصوب شده بود را ملاقات كرد . او حتي به واسطه ويلون و استعداد « ياشا هايفز » و يالونيست مشهور قرن بيستم لذت موسيقي را تجربه كرد . هلن با حس كردن ارتعاشات و يالون مي توانست بگويد كه آهنگساز موسيقي نواخته شده كيست . هلن اغلب اوقات زندگش را با شركت در سخنراني ها به همراه آناسوليوان ، معلم و دوست عزيزش سپري كرد . سوليوان ازدواج كرد اما بعد از گذشت مدت زمان اندكي طلاق گرفت و نزد هلن كلر بازگشت . كلر يك قهرمان براي نابينايان شد . وي كتابهاي متعددي را در طول زندگي اش منتشر كرد و در اعتراضات عليه استخدام تمام وقت كودكان زير 12 سال در آمريكا و عليه قانون اعدام شركت مي كرد . مدال طلاي موسسه ملي علوم اجتماعي در سال 1952 ميلادي به وي اعطا گرديد . در سال 1953 ميلادي از او در دانشگاه سوربون فرانسه تجليل شد . در سال 1964 ميلادي بالاترين تجليل كشوري ايالت متحده يعني مدال آزادي رياست جمهوري ، توسط رييس جمهور وقت ،( ليندون ب جانسون )به وي اعطا گرديد . هلن كلر در اول ژوئن سال 1968 ميلادي در سن 88 سالگي درافاني را وداع گفت : موسسات و انجمن هايي از هلن به يادگاري مانده اند كه به منظور ادامه كار پايان دادن به نابينايي شكل گرفتند .جايزه هلن به كسانيكه توجه عموم را پيرامون پژوهش روي موضوع نابينايي متمركز مي كنند اهدا مي شود . ![]() iran-tourism.ir توسعه اقتصادی اقتصاد در دنیا درباره وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||
![]() |