روز پادشاهی زنان ، مردها را بیرون کنید !
● زن شاهی، حكومت یك روزه زنان آبسك
جشن «زن شاهی» در روستای آبسك، یكی از دیدنیترین مراسم سنتی ایرانیان محسوب میشود. در این روز زنان با بیرون راندن مردها، دهكده را به تصرف خویش در آورده و به رقص و پایكوبی مشغول میشوند. دهكده آبسك در لاریجان آمل و در ۹۰كیلومتری شمال تهران قرار دارد.
امسال مراسم «زن شاهی» ۱۵ اردیبهشتماه برگزار شد.
مراسم «برفچال» یا به گویش محلی «ورف چال»، همزمان با مراسم «زن شاهی» است با این تفاوت كه «ورف چال» مخصوص مردان است و هیچ زنی در آن شركت نمیكند. در این روز، مردان برفهای جمع شده از زمستان را در بیرون از دهكده و در چاه سنگی كه در دشت لار قرار دارد، میریزند. این مراسم از صبح آغاز و تا ظهر ادامه دارد.
آغاز این مراسم با اعلام بلندگوی مسجد است كه مردان را برای ترك سریعتر روستا ترغیب میكند. از پسران ۷ ساله تا مردان ۷۰ ساله با خنده و شادی روستا را به قصد ورفچال ترك میكنند. مگر پیرمردان خیلی ضعیف یا مردان بیمار كه در این صورت حق ندارند بیرون از خانه را نگاه كنند و خانواده آنها باید جریمه ماندن آنان را پرداخت كند.
زمانی كه زنان از خروج مردان از روستا مطمئن شدند با آراستن خود و پوشیدن لباسهای مجلل بدون داشتن حجاب، از خانههای خود به سمت میدان روستا حركت میكنند. سربازها (زنانی كه لباس نظامی به تن دارند و برای خود سبیل كشیدهاند) از ورودیهای روستا محافظت میكنند و اجازه نمیدهند مردی وارد روستا شود یا حتی بخواهد به داخل روستا نگاه كند. خدا كند كه مردی وارد روستا شود یا از روستا خارج نشده باشد، در چنین وضعیتی او را وادار به رقصیدن میكنند و اگر شرارت به خرج بدهد، كتك حسابی میخورد و با دست و پای بسته در طویله حبس میشود تا زمانی كه مردان روستا بازگردند.
درمیدان روستا (قبلا مراسم در تكیه آبسك اجرا میشده است) یكی از زنان سرشناس و مسلط نقش شاه، دو نفر نقش وزیر، یك نفر نقش دلقك را بازی میكند و هركدام با توجه به نقشهایشان لباس مخصوص میپوشند. سربازها و همه زنان از دستورات شاه و وزیران تبعیت میكنند. در سالهای گذشته برای بختگشایی و خوشیمنی دختران دم بخت را عروس و داماد میكردند یا به دستور شاه مشغول بازی میشدند.
این بازیها شامل عموزنجیرباف، قایمموشك (پلنگ وشیر)، هفتسنگ و... میشده است. میدانی كه زنان تجمع میكنند به سه قسمت تقسیم میشود.
در یك قسمت كه بیشتر دختران جوان طرفدار آن هستند، آهنگهای مختلفی را از دستگاه ضبطصوت پخش می شود و آنان مشغول رقصیدن میشوند. قسمت دیگر برای زنان جوان و میانه سال است كه شاه یا یكی از زنان كه صدای خوشی دارد شعرهای محلی میخوانند و با آن میرقصند. در طرف دیگر كه دورتادور میدان میشود، بیشتر افراد مسن مینشینند
در «ورف چال»، مردان با خواندن آواز و رقا برفهایی را كه با كامیون به آنجا آوردهاند، به درون چاه میریزند. اگر در این میان زنی نظارهگر آنها باشد، سعی میكنند او را از آنجا دور كنند و البته هیچگاه زنان بومی «آبسك» به دیدن مراسم «ورفچال» نمیآیند، چون اعتقاد دارند كه هركس این مراسم را ببیند تا سال دیگر كور میشود یا میمیرد.
برای اهالی چاهی كه در آن برف میریزند، چاهی مقدس است و هركس حتی كودكان هم باید حداقل یك گلوله برف در چاه بیندازند. با انداختن این گلوله برف پیمانی بین اهالی روستا با یكدیگر بسته میشود كه در آن تعهد میكنند تا ۲ ماه و نیم دیگر دست به علفهای این مكان (علف چین) نزنند تا زمانیكه علفها رشد كنند.
یك چوپان یا نگهبان نیز از این مراتع نگهبانی میكند. وقتی كه علفها رشد كافی كردند، چند علفچین میآیند و علفها را میچینند و بین اهالی روستا تقسیم میكنند تا برای تغذیه دامهایشان استفاده شود. در واقع مراسم ورف چال یك حركت اقتصادی است و هیچكس از پیمانی كه كنار چاه علف چین بسته است تخطی نمیكند.
این اتحاد جمعی اهالی روستا در كنار شادی و سروری كه زنان در مراسم «زن شاهی» دارند، ارتباط مستقیم دارد. در مراسم «زن شاهی» عروس و داماد درست كردن، به خانه نامزد دارها رفتن، هدیه خانواده عروس به خانواده داماد، در واقع انتظار زایش و باروری را میرساند، چیزی كه در ورف چال نیز به گونهیی دیگر یعنی قرق كردن علف چین تا به بار آمدن علفها خود را نشان میدهد. همه این مراسم نشان میدهد كه اهالی روستا خواستار بركتی هستند كه از جانب خداوند به آنها داده میشود.
iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">
ادامه مطلب ...