اقتصادفرانسه مرحله گذار از یک اقتصاد مدرن و مرفه همراه با مالکیت و مداخله عمیق دولت به یک اقتصاد مبتنی بر مکانیزم بازار منتقل میشود. دولت سوسیالیست، بسیاری از شرکتهای بزرگ، بانکها و بیمهها را خصوصی اعلام نمود. اما چندین شرکت عمده از جمله ایرفرانس، فرانس تلهکوم، رنو و تالس در اختیار دولت است و در برخی از امور بویژه قدرت، حمل و نقل عمومی و صنایع دفاعی دولت حاکمیتی دارد. بخش ارتباطات راه دور برای بخش خصوصی بتدریج آزاد شدهاست. رهبران فرانسوی نظام سرمایهداری را میپذیرند که در آن عدالت اجتماعی از طریق قوانین، سیاستهای مالیاتی و تأمین اجتماعی اعمال میشود و اختلاف درآمد و تأثیر بازار آزاد بر بهداشت و رفاه عمومی را کاهش میدهد. صنایعاز جمله مهمترین صنایع کشور میتوان به صنایع فلزکاری، ماشینآلات، شیمیایی، وسائط نقلیه، مواد خوراکی و مشروبات، منسوجات و البسه، هواپیماسازی، کشتیسازی، پتروشیمی، الکتریکی، اتمی و نظامی اشاره نمود. گندم، جو، سیبزمینی، چغندرقند، سیب، ذرت، برنج، انگور، ماهی، گاو و خوک نیز مهمترین محصولات کشاورزی و دامپروری کشور را تشکیل میدهند. سرانه زمین مزروعی برای هر نفر بالغ بر ۳۲/۰ هکتار است. تولید سالیانه گوشت گاو ۴۰۰/۱ هزار تن، گوشت خوک ۵۰۰/۱ هزار تن، گوشت گوسفند ۹۰۰/۱۵۴ تن و ۸۰۶ هزار تن صید ماهی است. تولید سالیانه نیروی الکتریسیته نیز معادل ۱/۲۴۱ میلیارد کیلووات ساعت است. معادنمهمترین معادن کشور آهن، بوکسیت، پتاس، زغال سنگ، نیکل، نمک، نفت، گازطبیعی، سولفور، موادخام ساختمانی، سرب و روی، فسفات، پیریت و اورانیوم میباشد. ذخایر زیرزمینی نفت فرانسه نیز به ۵۰ میلیون بشکه بالغ میگردد. نیروی کار: نیروی کار کشور بالغ بر ۵۰۰/۲۰ هزارنفر است که ۳۶٪ آن در صنایع و ساختمان، ۱۰٪ در قسمت کشاورزی، ماهیگیری و جنگلداری و ۵۴٪ در بازرگانی و تجارت مشغول به فعالیت میباشند. واحد پول فرانسه یورو و در گذشته فرانک بود. حمل و نقلدر کشور فرانسه بالغ بر ۸۴۰ هزار کیلومتر راه آسفالته و بزرگراه وجود دارد. طول راهآهن مورد استفاده نیز بالغ بر ۵۵۵، ۴۲ کیلومتر بوده و ارتباطات هوایی بینالمللی این کشور توسط شرکتهای هواپیمایی ایرفرانس، (UTA) و پروازهای داخلی توسط ایر- اینتر صورت میپذیرد. سالانه بالغ بر ۸۴۰/۲۶ هزار توریست از این کشور دیدن میکنند.
جهانگردیبا ۷۰ میلیون گردشگر در سال ۱۹۹۸، فرانسه اولین کشور توریستی جهان، بالاتر از اسپانیا، آمریکا، ایتالیا، انگلستان، چین و مکزیک قرار دارد. در سال ۲۰۰۶، ۷۹٫۱ میلیون نفر توریست به فرانسه سفر کردهاند که این تعداد بیشترین در میان کشورهای جهان بودهاست. درآمد فرانسه از این تعداد توریست برابر ۴۶٫۳ میلیارد دلار بودهاست.[۴] هر ساله ۱۲ میلیون نفر فقط برای بازدید از موزه و کاخ لوور، موزه اورسی و کاخ ورسای به پاریس سفر می کنند در حدود ۳۹۰۰ موزه، دهها میلیون نفر را در سال به خود جذب میکند. ۵ /۶ میلیون نفر سالانه از برج ایفل دیدن میکنند.تاریخ دو هزار ساله پاریس در ترکیب ساختمان های قدیمی و جدید قابل مشاهده است. بازدیدکنندگان این شهر از موزه لوور و آرامگاهناپلئون بناپارت و کلیسای نوتردام ومهم تر از همه برج ایفل و دیگر منظره های مشهور پاریس بازدید میکنند. روز ملی فرانسه چهاردهم ژوئیهاست. حاکمیت و اکثریت با مسیحیتکاتولیک است، ولی پروتستانها، یهودیها و مسلمانان (که اکثراً مهاجر هستند) نیز در این کشور زندگی میکنند. منبع : ويكي پديا iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">مقدمه: شب هنگام در حالی که تنها در اتاق مطالعه ام نشستم.وسیله پیش بینی من بر روی سه پایه برنجی قرار گرفته است. شعلهای کمسو از اعماق تاریکی بیرون میآید و چیزهایی را برای من روشن میکند که نباید به غفلت گرفته شوند و پوچ فرض شوند. C1 Q1
حتما شما هم نام نوستر آداموس را شنیدهاید.(میشل دو نوستر اداموس) یکی از پیشگویان معروف به نوستر اداموس بود. وی در سال 1503 در جنوب فرانسه به دنیا آمد. میشل در 14 سالگی فلسفه و دستور زبان و علوم طبیعی را تحت نظر کلیسا شروع به خواندن نمود. میشل در سال 1522 برای مطالعه طب به دانشگاه مونت پلی یلر فرستاده شد و در سال 1525 مدرک پزشکی خود را دریافت کرد. در قرن شانزدهم در جنوب فرانسه بیماری مزمنی به نام le charbon شایع بود و نوستر اداموس مدتها بیمارانی را که به این بیماری مبتلا بودند در روستاها معالجه می کرد. اما در سال 1537 این بیماری همسر و فرزند وی را نیز مبتلا کرد و وی نتوانست برای نجات آنها اقدامی کند و هر دو فوت کردند. در همین زمان مسئله برای وی پیش آمد که به کلیسا احضار شد. از قرار معلوم وی به مجسمه سازی که در حال ساخت مجسمه قدیسی بود به شوخی گفته بود: ((تو در حال ساختن مجسمه شیاطین هستی)) نوستر اداموس به خاطر اینکه مجازات نشود از Agen در تاریکی گریخت و به شرق ایتالیا رفت. وی پس از جابجای هایی فراوان در شهر salon سکنی گزید. پس از مدتی با زنی از اهالی شهر ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. همان طور که در بالا نوشته شده است او با تمرکز بر روی شعله شمع به خلسهای بسیار عمیقی فرو می رفت و تصاویر آینده را در ظرف برنجی میدید. یکی از دلایل مهم این مبهم گویی، ترس نوستراداموس از کلیسا و نیز بیم از ایجاد وحشت در مردم عادی بوده است. از این رو مثلا به جای پاریس واژه ریپاس را به کار برده است. توضیح او چنین است :(اگر به آنچه در آینده روی خواهد داد به صراحت اشاره کنم، اهل مملکت و فرقه ها و کلیسا آن را مغایر با آنچه باور دارند خواهند یافت و محکوم خواهند کرد). او در نامه ای به هانری دوم پادشاه وقت فرانسه که مرگ او را هم به درستی پیش گویی کرده بود نوشت شاید عده ای بپندارند که فهم رباعیات من آسان است، اما چنین نیست فهم جوهر این مطالب دشوار است. سرانجام وی در سال 1555 همراه با مقدمه ای که در اول این مقاله آمده است، کتابهایش را به پسرش (سزار) هدیه کرد.10 جلد کتاب از پیش گوییهایش که در مجموع 1000 فصل به نام Century ( صده ها ) نوشته شده.
یک نسخه ترجمه شده به انگلیسی از کتاب سنتوری در سال ١۶٧٢ برای دیدن عکس در اندازه واقعی، اینجا کلیک کنید عکس العمل انجام شده نسبت به کتابهای (صده ها) نوستر آداموس بسیار شدید بود. افراد روشنفکر جامعه او را یک نابغه و مزرعه داران او را ابزار شیطان نامیدند و اشعار او را سخنانی برآمده از جهنم تلقی می کردند. اشعار نوستر آداموس ترکیبی از کلمات رمز گونه به زبانهای لاتین، یونانی، ایتالیایی و پروونشال فرانسوی بود. این مرد عجیب فرانسوی نوشته هایش را به صورت رباعی های معما گونه تنظیم می کرد و هنوز درک بسیاری از آن نوشته ها دشوار است. از آنجا که نوستراداموس فرانسوی بود، بسیاری از پیشگویی های او در باره این کشور بود و یکی از این پیشگویی ها ظاهراً مربوط به لشکرکشی ناپلئون به روسیه میشود که در ضمن شهر مسکو به آتش کشیده شد. او میگوید : انبوهی از مردان نزدیک میشوند ... نابودگر شهر کهن (مسکو) را ویران میکند. درباره جنگ واترلو، جنگی که در آن ناپلئون شکست نهایی خود را خورد، به شعری از نوستراداموس مراجعه میشود که در آن به خرد شدن عقاب (ناپلئون) به دست پلنگ (انگلیس) و خوک (پروس) اشاره شده است. ملکه کاترین دومدیسی Catnarine de,medici خواننده پر و پا قرص کتابهای او بود. وی با حمایت ملکه توانست به کارهای خود ادامه دهد. در سال 1566 که نوستر آداموس فوت کرد، به همسرش وصیت کرد که جسد وی را به صورت ایستاده درون دیوار کلیسایی متعلق به کوردلیرها قرار دهند. در سال 1700بزرگان شهر تصمیم گرفتند تا تابوت تماشایی وی را به یکی دیگر از دیوارهای کلیسا که بیشتر در معرض دید بود منتقل کنند و در همین بین نگاهی هم به درون تابوت او بیندازند. در تابوت هیچ مدرکی دیده نشد جز مدالی که بر روی سینه نوستر آداموس وجود داشت و بر روی آن عدد 1700 حک شده بود. در سال 1791 در خلال انقلاب فرانسه گروهی از نگهبانهای ملی شهر مارسی در حالی که مست کرده بودند، به دنبال پول و اشیاء قیمتی وارد کلیسا شدند و در مدت زمان کمی سنگهای هشت فوتی روی تابوت نوستر آداموس را درآوردند. شهردار شهر به خاطر آشوب و هیاهو با خبر شد و بلافالصه به محل رفت و به صحنه ای روبه رو شد که در آن یکی از نگهبانان با جمجمه نوستر آداموس شراب می نوشد، زیرا مردم روستایی او را تشویق کردند که با این کار قدرت پیشگویی نوستر آداموس به او منتقل خواهد شد. شهردار آنان را متقاعد کرد که استخوانها را پس بدهند و دوباره وارد تابوت کرد. فردا صبح این گروه نگهبانان هنگام برگشت به مارسی مورد کمین سربازان سلطنت طلبان قرار گرفتند و سربازی که با جمجمه نوستر آداموس شراب نوشیده بود مورد اصابت گلوله شخص ناشناسی که در کمین نشسته بود، قرار گرفت. درست همان گونه که خود نوستر آداموس پیشگویی کرده بود: مردی که قبر را باز میکند و فورا نمیبندد، شیطان به سراغش خواهد آمد، مصیبتی که هیچکس نمیتواند آن را اثبات کند. C9 Q7
چند پیشگویی از نوستر آداموس (کاملا خلاصه شده) قبل از وقوع حادثه هیچکس در فرانسه جرات نداشت سخنی از پیشگوئی نوستر آداموس به میان آورد. او نحوه مردن شاه هنری را پیشگویی کرده بود: شیر جوان فایق خواهد آمد بر شیر پیر، در نخستین یورش در صحنه نبرد، او چشمهای خصم خود راکه در محفظه ای طلایی قرار دارد، سوراخ خواهد کرد، با دو زخم و یک زخم و بعد مرگی سخت. ۴سال بعد در ۱۵۵۹ این پیشگوئی بوقوع پیوست. هنری که یکی از نشانه های خانوادگیش شیر بود با افسری جوان بنام مونتگمری (فرمانده گارد اسکاتلندیش) دوستی نزدیکی داشت. این افسر روزی بی مقدمه به او حمله کرد و کلاهخود طلایی او را با نیزه سوراخ کرد و از ناحیه سر و گردن به سختی مجروح شد، شاه هنری بعد از ۱۰ روز عذاب درگذشت. این چنین بود که از آن پس مردم پیشگوئیهای نوستر آداموس را باور کردند. نوستر آداموس ظهور ناپلئون را نیز پیشگوئی کرده بود و از او به عنوان نخستین ضد مسیح نام برد، درباره رسیدن ناپلئون به قدرت و سالهای امپراتوریش می نویسد: امپراتوری نزدیک ایتالیا زاده خواهد شد که امپراتوری را قدر بسیار خواهد نهاد. ناپلئون هم قدرت سیاسی فرانسه را بالا برد و هم قدرت نظامی آن را. نوستر درباره سرانجام ناپلئون چنین پیشگوئی کرده است: امپراتور بزرگ تبعید خواهد شد به مکانی کوچک و دوباره سر بر خواهد داشت و در مکانی کوچک سرنوشتش به آخر خواهد رسید. ناپلئون به جزیره کوچک آلب تبعید شد اما بعد از ۱۰۰ روز از آنجا گریخت و دوباره قدرتش را احیا کرد و سرانجام در جزیره سنت هلن درگذشت. پیشگوئیهای نوستر آداموس در مورد وقایع جدید به اندازه وقایع قدیم قابل توجه است. در این مورد هم نام و هم تاریخ ماجرا ذکر شده است: پاستور،جوان رب النوعی، تکریم خواهد شد، آن هنگام که ماه چرخش خود را به پایان رساند. وقتی پاستور در ۱۸۸۹ انستیتو پاستور را تاسیس کرد، کشفیات بزرگی در علم پزشکی به ظهور رسید. چرخش ماه به دور زمین هر ۱۹ سال یکبار اتفاق می افتد. یکی از این چرخشها در همان سال ۱۸۸۹ کامل شد. نوستر آداموس چندین پیشگوئی خارق العاده و دقیق درباره پیشوا آدولف هیتلر کرده است. در یکی از آنها خلاصه ای از زندگی او ارائه می کند و از مرگ نامعلوم او سخن می گوید: در کوهستانهای ایتریس (اتریش) نزدیک رایناز (لینتز) از پدر و مادری معمولی زاده خواهد شد مردی که مدعی دفاع از لهستان و مجارستان خواهد بود. پایان کار او هرگز دانسته نخواهد شد. سخن دیگری از نخستین سالهای جنگ وقتی که ارتش آلمان در طول جبهه بسوی فرانسه به حرکت درآمد حکایت دارد. اگرچه بیشتر کشورهای اروپا بر ضد هیتلر و یا به گفته نوستر: ]هیستر[ متحد شده بودند اما او مدتی فاتح بی چون و چرای نبردها بود: جنگ آور، از رودها و زمینها خواهد گذشت، جنگجویان عظیمی بر علیه این جنگ آور ]هیستر[ خواهند جنگید. نوستر همچنین از سلاحهایی سخن گفته که صدای آنها در آسمانها شنیده خواهد شد و ماشینهای پرنده ای که از آنها آتش خارج خواهد شد. نوستر تصویری زنده از خلبانان با ماسک اکسیژن، کلاه و لوله های اتصال ارائه می دهد. او از نیمه انسان نیمه خوکهایی که در صحنه نبرد در آسمانند سخن می گوید. بمبهای اتمی که بر روی هیروشیما و ناکازاکی انداخته شد هم در پیشگوئیهای نوستر آمده است: بر دو شهر نزدیک بندرگاه چنان تازیانه عذابی فرو خواهد آمد که تا کنون دیده نشده است. حتی واقعه 11 سپتامبر نیز پیش بینی شده بود: آسمان در چهل و پنج درجه می سوزد. آتش به شهر جدید و بزرگ نزدیک می شود به طور ناگهانی آتش بزرگ و پراکنده شعله ور می شود. C6 Q97 نیویورک بین مدار چهل و چهل و پنج درجه در آمریکا قرار دارد.
درباره آینده : نوستر به سومین جنگ جهانی در پایان قرن بیستم اشاره داشت که در نیمکره شمالی و بعد از اتحاد دو ابرقدرت بر بوقوع می پیوندد: وقتی قدرتهای نیمکره شمالی با هم متحد شوند، ترس و هراسی هولناک بر می خیزد روزی دو رهبر بزرگ با یکدیگر دوست خواهند شد و سرزمین جدید به اوج اقتدارخواهد رسید آنگاه مردی دوباره ظهور خواهد کرد. علاوه بر اشاره به ویرانی شهر نیویورک، نوستراداموس پیش بینی می کند که کل ایالات متحده آمریکا در جنگ جهانی سوم درگیر خواهد شد. در این جنگ که چین آن را آغاز خواهد کرد و در پایان آن آسمان مملو از اسلحه و موشک خواهد بود و خسارات بزرگ وارد خواهد شد؛ طوری که نیمکره شمالی به کلی نابود خواهد شد.
(چند پیشگویی جالب درباره ایران و جنگ جهانی سوم، راست و دروغش به گردن خود نوستر آداموس ولی خوندنش خالی از لطف نیست) پیشگویی او درباره انقلاب ایران در جوشایی احساساتی تند، قلبها، دستها و پاها، یکدیگر را میپذیرند. آتشها، موجها و شمشیرها، در پرشیا خیزش میکنند، و زان پس، نجیب زادهای نابود میشود؛ او از سر کم اندیشی، یا کشته میشود یا خود می میرد. و اما: در این پیشگویی ها نه از ظهور خمینی و انقلاب و سفر محمدرضا شاه به مصر سخن رانده شده. نکته ی جالب در مورد پیشگویی های او این است که وی به ندرت نام کشوری را به صراحت و آشکارا ذکر می کند، حال آنکه در مورد ایران ( Persia ) به صراحت عنوان می کند که ایران، جهان را تسخیر خواهد کرد. ایران از طریق آناتولی، فرانسه و ایتالیا را فتح خواهد کرد. C5 Q25
-1شاهزاده ای، مریخ، خورشید، ناهید، شیر و حکومت کلیسا را از طریق دریا از پای در خواهد آورد. از جانب ایران ( پرشیا ) بیش از یک میلیون پرهیزگار به بیزانس و مصر به سوی شمال هجوم خواهند آورد. C5 Q55
-2از کشور عربی خوشبخت ( در منطقه ی غنی و ثروتمند اعراب) شخصی قدرتمند زاده خواهد شد، اسپانیا را به درد سر انداخته و بر گرانادا (غرناطه) مستولی میشود. از طریق دریا بر مردم نیکوزیا ظفر خواهد یافت. C2 Q29
-3 مرد مشرقی از محل استقرار خویش خارج خواهد شد، برای دیدار فرانسه از کوه آپونین خواهد گذشت، از فراز آسمان، از برف ها، دریاها و کوهها گذر خواهد کرد و همگان را با عصایش مضروب خواهد کرد. C4 Q59
-4دو محاصره، در گرمایی سوزان انجام می گیرد. آن مرد، از فشار تشنگی، بخاطر دو فنجان مملو از آب، کشته میشود.
5- دژ نظامى، مملو مىشود و یک آرمانگراى کهنسال (به احتمال زیاد منظورش خمینی بوده) نشانههاى نیرا (سرزمین ایران) را به اهالى ژنو (سازمان ملل متحد) نشان خواهد داد. C3 Q63
6- رهبر پاریس، اسپانیاى بزرگ را اشغال مىکند، کشتیهاى جنگى در برابر مسلمانان که از پارتیا (ایرانیان) و مدیا (مکانی در ایران) برخاستهاند، مىایستند. آن مرد، سیکلاد [اروپا] را تاراج مىکند، و آنگاه انتظارى بزرگ در بندر یونان حکمفرما مىشود.C2 Q91
در مجموع نوسترآداموس به این موضوع به صراحت اشاره مىکند که ایران (پارت، نیرا، پرشیا، مدیا،بیزانس و...) با کمک مسلمانان سراسر جهان، از جمله کشورهاى عربى و مخصوصاً سوریه، عربستان سعودى و لیبى حکومت مقتدرى را تشکیل مىدهند و پس از جنگى مذهبى که هسته آن از لبنان شروع مىشود و عمدتاً علیه اسرائیل است، جهان را به تسخیر خود درمىآورند ،کشورهای حامی اسرائیل نیز وارد معرکه می شوند و سپس جنگی جهانى و عظیم رخ خواهد داد و نیمی از جهان نابود خواهد شد.
٧- در هنگامه دمیدن خورشید، آتش بزرگ دیده خواهد شد؛ صدا و روشنایى در امتداد شمال ادامه خواهد یافت.
٨- در میانه کره خاک، مرگ و آواى مرگ شنیده خواهد از درون سلاحها، آتش و خشکسالى، آنان را به انتظار خواهند نشاند.
٩- در عرض 48 درجه جغرافیایی و در انتهای مدار راس السرطان، خشکسالی بسیار بزرگی به وقوع خواهد پیوست. ماهیان دریاها، رودها و دریاچهها پخته خواهند شد. به خاطر آتشی مهیبی که از آسمان خواهد بارید. C5 Q98 در خاتمه، این سرزمین به واسطه جنگ جهانى سوم نابود و نامسکون خواهد شد. ١٠- سرزمین مسکونى، از سکنه خالى خواهد شد؛ براى به دست آوردن سرزمینها، جدال و اختلاف شدیدى درمىگیرد؛ قلمروها به مردانى سپرده خواهد شد که از غرور و سربلندى تهى خواهند بود. سپس، براى برادران بزرگ، نفاق و مرگ پیش خواهد آمد.
١١- شب در آسمان، مشعلى رو به خاموشى، دیده خواهد شد. در مرکز زمین، جنگ و خشکسالى به بار مىآید، کمک خیلى دیر مىرسد. پرشیا (ایران) حمله آورده و ماگدونیا و در جاى دیگر مىگوید (مقدونیه) را به محاصره درمىآورد. C2 Q96
١٢- تو اى فرانسه! اگر،از آبهاى لیگوریا گذر کنى؛ خود را در میانه دریا و جزایر در محاصره خواهى یافت و پیروان محمد، در برابر تو خواهند ایستاد. و همچنین تو، اى دریاى آدریاتیک! استخوان خران و اسبان راخواهى جوید . C3 Q23
١٣- آن مرد، با سلاحها و آتش درخشان، در نزدیکى دریاى سیاه، از پرشیا براى تسخیر ترابوزان خواهد آمد. فاروس و میتیلن به لرزه در خواهد آمد ؛خورشید دریاى آدریاتیک را که مملو از اجساد اعراب است، روشن خواهد کرد. C5 Q27
ناوگان جنگی اعراب، بنادر فرانسه را مورد تهدید جدی قرار خواهد داد و فرانسه از همپیمانان خود ( ناتو) درخواست کمک خواهد کرد. و سپس نوستراداموس، عواقب جنگ اتمى و نابودى تدریجى جهان به واسطه جنگ جهانى سوم را شرح مىدهد:
١۴- وقتی قدرت های نیمکره ی شمالی در شرق با هم متحد شوند ترس و هراسی هولناک بر می خیزد روزی دو رهبر بزرگ با یکدیگر دوست خواهند شد و سرزمین جدید به اوج اقتدار خواهد رسید آنگاه مردی ظهور خواهد کرد.
١۵- کسوفى در پیش خواهد بود که از زمان آفرینش گیتى تا زمان مرگ و مصائب حضرت مسیح (ع) و از آن زمان تا به امروز هرگز رخ نداده است و جهان چنین ظلمتى به خود ندیده است. C3 Q27
که در این مورد آیات مربوط به قیامت در سوره قیامت به ذهن انسان تداعى مىشود: (( فإذا برق البصر و خسف القمر و جمع الشمس و القمر یقول الإنسان یومئذ أین المفرّ )) ترجمه:هنگامى که بینایى خیره مىگردد، و ماه فرو مىرود، و خورشید و ماه گرد هم آیند، آن روز انسان مىگوید به کجا فرار کنم؟
١۶- مرد والامقامى از تبار عرب به زودى پیش خواهد تاخت. از سوى اهالى بیزانس به او خیانت خواهد شد. از شهر قدیمى رودس به پیشواز او خواهند آمد، از جانب هانگرى )مجارستان( متحمل آزار بسیار خواهد شد. C2 Q86
١٧- در حوالى دریاى آدریاتیک بر اثر توفانى عظیم، کشتى غرق مىشود و زمین به لرزه درآید و به سوى آسمان پرتاب مىشود و دوباره فرو مىافتد؛ در مصر جنبش پیروان محمد افزایش مىیابد و پیکى به آن سوى مرزها فرستاده مىشود تا خبر را اعلان کند. شهرها آلوده و کثیف گشته، باعث اعتراض و شرمسارى زیادى خواهد شد.
١٨- رهبر اصلى مشرق زمین با شورشهاى زیادى روبرو خواهد شد، که اکثراً از طرف شمالىها و غربىهاى مغلوب شده است،عدهاى کشته و برخى مورد آزار قرار گرفتهاند و بقیه در حال گریزند و فرزندانشان که از زنان متعددى هستند، زندانى شدهاند.
ادوارد در کتاب خود در باب پیشگوئیهاى نوسترآداموس نقل مىکند که سانتورى هشتم، قطعه 6 مربوط به وقوع جنگ جهانى سوم است، جنگ و خونریزى براى مرتبه سوم حتمى است؛ آتش به حدى است که دریاها به جوش مىآید و از دولتها فقط دو دولت و از جهان فقط نیمى باقى مىماند.
١٩-هنگامی که سلاحها و زنجیرها در شکم ماهی، گنجانده شوند، از داخل آن مردی خارج می شود که به زودی جنگی بسیار شدید را برپا خواهد کرد. ناوگان دریایی او به دوردستها سفر خواهد کرد. تا آنکه نزدیک سواحل ایتالیا، آشکار خواهد شد. C2 Q5
در این رباعی، مقایسه یک زیردریایی با ماهی صورت گرفته است. این تنها تصوری است که در قرن شانزدهم، یک فرد می توانست از یک زیردریایی هستهای قرن 21 ام داشته باشد. نوسترآداموس، در این رباعی میگوید که این زیردریایی ها در کنار رزمناوها، از دوردستها به سواحل ایتالیا خواهند رسید و این سرآغاز شعلهور شدن شرارههای جنگ در جهان خواهد بود. آتش این جنگ شدید، با خروج یک فرد مهم از زیردریایی اش که به سواحل ایتالیا رسیده است، افروخته می شود. نوسترآداموس در یک رباعی دیگر، نوعی ماشین جنگی پیشرفته را به تصویر کشیده است که بی شباهت به هاورکرافتهای امروزی نمی باشد: ماهی که در خشکی و دریا حرکت می کند، هنگامی که با موجی سهمگین در کنار ساحل سر از آب بیرون می آورد، شکلی عجیب و رعبانگیز و جنسی نرم و قابل انعطاف دارد. دشمن به سرعت از دریا به دروازههای شهر خواهد رسید. C1 Q29 نوسترآداموس، در این رباعی، به شکلی زیبا، یک هاورکرافت امروزی را توصیف کرده است. اما برای انسان قرن شانزدهمی، تصویر چنین وسیلهای، بسیار شگفتآور و ترسناک است.
٢٠- فرماندهای اسکاتلندی و شش تن از بزرگان آلمان به دست دریانوردان شرقی، دستگیر خواهند شد آنها از جبلالطارق و اسپانیا عبور داده خواهند شد؛ آنگاه در ایران، به پیشوای جدید، تحویل داده می شوند. C3 Q78
<span style="font-family: arial, helvetica, iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">ورود ٧ / ٢٤ ميليون گردشگر به كشور ٢٧ ميليون نفري!
بيشتر گردشگران مالزي از کشورهاي ايران، قزاقستان، نيوزلند، روسيه، کره جنوبي، فرانسه، ميانمار، تايوان، چين و برونئي هستند
![]() سال گذشتهي ميلادي 24ميليون و 700 هزار گردشگر به مالزي سفر کردند. به گزارش ايسنا، وزير توريسم مالزي اعلام کرد که سال گذشتهي ميلادي 24ميليون و 700هزار گردشگر خارجي به مالزي سفر کردند و درآمدهاي اين کشور از محل صنعت گردشگري به 58ميليارد و 300 ميليون رينگيت (18ميليارد و 800 ميليون دلار) رسيد. در سال 2010 ميلادي تعداد گردشگراني که به اين کشور آسيا جنوب شرقي سفر کرده بودند، 24ميليون و 500هزار نفر و درآمد حاصل از صنعت گردشگري 56ميليارد و 500ميليون رينگيت بود. وزير توريسم مالزي تصريح کرد که دولت مالزي تلاش ميکند با اتخاذ تدابير مناسب تعداد گردشگران را در اين کشور تا سال 2020 ميلادي به 36ميليون نفر و درآمد صنعت توريسم را به 168ميليارد رينگيت برساند. او گفت: بيشتر گردشگران مالزي از کشورهاي ايران، قزاقستان، نيوزلند، روسيه، کره جنوبي، فرانسه، ميانمار، تايوان، چين و برونئي هستند. اين تعداد گردشگر در حالي به مالزي سفر کردهاند که جمعيت اين کشور حدود 27ميليون نفر اعلام شده و اين امر نشاندهندهي مديريت خوب صنعت گردشگري در مالزي است.
اقتصاد چيست؟
اقتصاد دانشي است که با با در نظر گرفتن کمبود کالا و ابزار توليد و نيازهاي نامحدود بشري به تخصيص بهينه کالاها و توليدات ميپردازد.پرسش بنيادين براي دانش اقتصاد مسئله حداکثر شدن رضايت و مطلوبيت انسانهاست. اين دانش به دو بخش اصلي اقتصاد خرد و کلان تقسيم ميشود.
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد به بررسي رفتار اقتصادي انسانها و بنگاههاي اقتصادي و نحوه توزيع توليدات و درآمد در بين آنها ميپردازد. اقتصاد خرد به اشخاص به عنوان کارگران و توليد کنندگان سرمايه، و همچنين مصرف کنندگان نهايي نگاه ميکند. به صورت مشابهي به شرکت هاي اقتصادي به عنوان مصرف کننده گان سرمايه و کار، و توليد کنندگان محصول نگاه ميکند. اقتصاد خرد درصدد است تا پيامد رفتار عقلايي در انسانها را شناسايي کند. با توجه به محدوديت منابع (مثلاً نيروي کار، سرمايه، زمين، توانايي مديريت و...) انسانها و بنگاههاي اقتصادي مايلند که بيشترين استفاده را از منابع موجود ببرند. توابع عرضه، تقاضا، توليد، هزينه، بازارها، تعادل عمومي و اقتصاد رفاه در اين بخش جاي ميگيرند.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان به بررسي مسايل اقتصادي در سطح کلان ملي يک کشور ميپردازد. حيطه بررسي اقتصاد جهاني را اقتصاد بين الملل به عهده دارد. مسايلي از قبيل ثبات اقتصادي، توازن تراز بازرگاني خارجي، رشد اقتصادي، اشتغال، تورم، مخارج و درآمدهاي دولت، رکود اقتصادي، بحران اقتصادي، بيکاري، فقر و اقتصاد توسعه در اين بخش مورد بررسي قرار ميگيرد.
بر خلاف اقتصاد خرد رفتارهاي فردي شکل دهنده اقتصاد کلان نيست هر چند که از جمع رفتارهاي فردي شکل گرفتهاست. کينز پدر علم اقتصاد نوين نمونه بارزي را از آثار رفتار واحدي را در عرصه کلان و خرد ارايه دادهاست که به تناقض پسانداز مشهور است. اگر افراد به صورت انفرادي پس انداز کنند در سالهاي بعد داراي امکانات و قدرت مالي بيشتري خواهند بود و خواهند توانست که از سرمايه جمع شده خود استفاده کنند ولي اگر تمامي افراد جامعه همزمان پسانداز خود را افزايش دهند و بخش بيشتري از درآمد خود را پس انداز نمايند مصرف کل اقتصاد پايين ميآيد و اين امر موجب کاهش توليد نيز خواهد شد که اين امر به کاهش درآمد افراد در آينده منجر ميشود. از اينرو افزايش پس انداز براي اشخاص مفيد ميتواند باشد ولي براي جامعه به صورت کلي تأثيرات متفاوتي نسبت به تأثيرات فردي آن دارد.
نمونه ديگر: اگر شرکتي يک يا چند تن از پرسنل خود را با ماشينآلات جايگزين نمايد بي شک سود خواهد کرد و به نفع آن شرکت خواهد بود ولي اگر تمامي شرکتها به يکباره به اين کار مبادرت ورزند بيکاري افزايش مييابد و موجب کاهش درآمد ملي و در نتيجه کاهش تقاضا براي توليدات شرکتها شده و سود شرکتها را کاهش ميدهد. از اينرو تأثيرات سطح کلان ميتواند با تأثيرات در سطح خرد متضاد باشد..
قبل از قرن هفدهم ، علم و فلسفه با يگديگر در قلمرو معارف بشري مورد تحقيق واقع مي شدند و مرز مشخصي ميان آن دو وجود نداشت ، تا آنکه در دوران رنسانس ، فرهنگ اومانيسم زمينه هاي شناخت مسائل اجتماعي را از طريق عقل و تجربه به وجود آورد ؛ اين روند در خلال قرن هفدهم آنچنان شتاب يافت که باعث شد در ابتداي قرن هجدهم زمزمه ي استقلال و جدايي علوم اجتماعي از فلسفه آغاز شود ؛ و پديد?استقلال و انفکاک علوم اجتماعي از فلسفه نيز به طور طبيعي اين انديشه را نمودار ساخت که پديد? اجتماعي ويژگي هاي منظمي دارند و قانون حاکم بر رفتار اجتماعي همانند قانونمندي حاکم بر جهان ماده و طبيعت است .
در مورد اقتصاد هم ، انديشمندان اقتصادي معتقد بودند که فعاليت هاي انسان در توليد ، توزيع و مصرف تابع قوانين طبيعي است که بايد آنها را شناخت تا آنکه بتوان روابط علمي بين پديده هاي اقتصادي را تبين کرد . از آنجا که اين قوانين طبيعي است پس ، مناسب ترين قوانيني هستند که مي توانند تعادل به وجود آورند ، به شرط اينکه در وضعيت طبيعي و آزادبکار روند و دولت يا اخلاق يا دين ، در عملکرد آنها دخالتي نکنند . بنابراين پديده هاي عيني اقتصادي و رفتار هاي انسان عاقل اقتصادي در صحنه اقتصاد ، همانند ديگر رخداد هاي فيزيکي ، تابع رابطه علمي مشخص است و با روش تجربه قابل ملاحظه و بررسي است . واقعيت اين است که پيدايش رفتار هاي اقتصادي ، تصادفي و اتفاقي نيست ، بلکه نظام علّي و معلولي بر آنها حاکم است ؛ به گونه اي که مي توان در سايه رابطه عليت ، اين رفتار ها را تفسير کرد ؛ ولي نبايد از نظر دور داشت که يکي از اجزاء علت تامه و اين رفتار ها و رخدادهاي عيني اراده و اختيار انسان است . رابطه اقتصادي در جامعه الزاما"در چهارچوب يک نظام اقتصادي ، مشکل مي گيرد و نظام اقتصادي هم بدون « جهت » و « هدف » پذيرفته نيست و « بايد » هاي که « جهت » و « هدف » نظام اقتصادي را تبيين مي کنند ؛ « بايد » هاي مباني ناميده مي شود .
اقتصاد چيست
انسان با توجه به تمايلي که به رفع نياز هاي خود دارد ، سعي مي کند که با صرف حداقل تلاش يا هزينه ، حداکثر نتيجه را به دست آورد ، اين راه و روش ، اصل اقتصاد ناميده شده ، فرد تحت تأثير هر مشرب خاص که باشد ، لازم است بر مبناي اين اصل رفتار کند . بنابرين ، « اقتصاد » علمي است که رفتار و رابطه انسان را با اشياي مادي مورد نياز او که به رايگان در طبيعت نمي يابد ، مطالعه مي کند . مطالعه اقتصاد بايد درک ، بيان و تا حدي پيش بيني رفتار اقتصادي انسان را امکان پذير سازد . اين مطالعه بايد به بهبود رفاه مادي فردي و اجتماعي بشر کمک کند ؛ بنابرين مي توان ادعا کرد که اقتصاد ، قبل از هر چيز ، به تجزيه و تحليل و تو ضيح شرايط و روابطي که در قلمرو رفاه مادي قرار دارد ، مي پردازد . و اقتصاد بر خلاف علوم طبيعي ، علم محض نيست ؛ بلکه مجموعه اصول و قواعدي است که تحت تأثير اراده بشر قرار مي گيرد .
موضوع علم اقتصاد
موضوع اقتصاد عبارت است : از ثروت (کالاها ، خدمات و منابع ) از حيث چگونگي توليد ، توزيع و مصرف آن . مقصود از « ثروت » جنبه ماليت و ارزش کالاها و خدمات است ، نه جنبه عينيت اموال ؛ بنابرين ثروت از نظر ارزشمند بودن و ماليت موضوع اقتصاد است .
ثروت ،از حيث چگونگي رشد ، توزيع و به مصرف رساندن آن موضوع اقتصاد است ، نه از حيث آن به اين شخص يا آن شخص
تعريف اقتصاد
يکي از معاني اقتصاد در لغت ، ميانه روي و پرهيز از افراط و تفريط در هر کاري است . در آيه « و اقصد في مشيک » نيز به همين معني آمده است .
از آن نظر که اعتدال در هزينه زندگي يکي از مصاديق ميانه روي بوده ، کلمه « اقتصاد » دربار? آن بسيار استعمال مي شده است تا آنجا که در به کار گيري عرفي از « اقتصاد » غالبا" همين معني مقصود بوده است . اقتصاد از معاني عرفي خود (ميانه روي در معاش و تناسب دخلو خرج ) ، تعميم داده شده و معادل economy قرار گرفته است .
به هر حال براي « اقتصاد » که اقتصاددانان از بحث مي کنند تعاريف مختلفي ارائه شده است .
ارسطو : علم اقتصاد يعني مديريت خانه .
آدام اسميت : اقتصاد ، علم بررسي ماهيت و علل ثروت ملل است .
استوارت ميل : اقتصاد ، عبارت است از بررسي ماهيت ثروت از طريق قوانين توليد و توزيع
ريکاردو :اقتصاد علم است .
آلفرد مارشال : اقتصاد ،عبارت است از مطالعه بشر در زندگي شغلي و حرفه اي . در تعريف ديگر : علم اقتصاد بررسي کردار هاي انسان در جريان عادي زندگي اقتصاد يعني کسب درامد و تمتع از آن براي تربيت دادن زندگي است .
ابزارهاي اقتصادي عبارتند از : آمار كه شامل گرد آوري ، تحليل و تفسير انواع داده هاي عددي مي شود ؛ حسابداري كه به رابطه ميان توليد ، قيمتها ، سود ، موجودي انبار ، سطح كارايي و هزينه ها مي پردازد ؛ و رياضي كه نمودار هاي هندسي و نشانه دهي خيالي را براي گسترش نظريه هاي پيشرفته اقتصادي به كار مي گيرد.
اقتصاددانان به تمام پديدارهاي انساني ، در ارتباط با فعاليت هايي كه در جهت برآورده ساختن خواسته ها انجام مي گيرد، علاقه مندند و پيوسته در پي يافتن راههايي براي تشريح اهميت اقتصادي حوادث گذشته و كشف كارآمد ترين راه دستيابي به هدف هاي مطلوب هستند.
تجزيه و تحليل اقتصادي به شدت بر « الگوسازي » تكيه دارد. الگوسازي برخورد ساده شده اي با دنياي اقتصادي است كه استفاده از منطق استنتاجي را براي تحصيل فرضيه هاي مفيد عموميت دادن به شرايط موجود در جهان واقعي ، مجاز مي شمارد. براي تاييد و تصديق فرضيه هايي كه در الگو سازي بسط داده شده اند ، اقتصاد دانان اقدام به « تحقيقات تجربي » بر اساس گرد آوري و تحليل اطلاعات واقعي موجود، مي نمايند.
اقتصاد عملي يا مهندسي اقتصاد ، توجه خود را به مفاهيم عملي اصول اقتصادي و نظريه ها معطوف مي دارد تا بتواند تغيير و بهبودي در اقتصاد به وجود آورد . اقتصاد توضيحي مي كوشد تا انواع داده ها ، واقعيات ، و حوادث مربوط به جنبه خاصي از مشكل دروني يك اقتصاد را گردآوري و طبقه بندي نمايد.
براي تمركز يافتن بر انديشه مستقيم اقتصاد بايد از سفسطه ي تركيب اجتناب نمود. به عنوان مثال:
اگر كشاورزي آنقدر خوش شانس است كه در يك سال به خصوص مقداري استثنايي محصول توليد نمايد ، مي توان به اين نتيجه گيري درست رسيد كه درآمدش افزايش خواهد يافت ، ولي اين باور كه چنين نتيجه اي براي تمام كشاورزان يك گروه صادق است ، اشتباه خواهد بود . در حقيقت اگر ، تمام كشاورزان موفق به توليد بيش از حد متعارف در يك سال شوند ، به احتمال زياد درآمد آنها كاهش مي يابد ، البته با فرض آنكه دولت در جهت تثبيت قيمت اقدامي به عمل نياورد . به بيان ديگر ، تعميم ، هر چند هم كه در يك سطح تحليل اقتصادي كاملاً صحت داشته باشد ، احتمالاً براي ساير سطوح اقتصاد درست نخواهد بود .
8 بیمار عجیب در روزگار غریب
![]() پسری که نمیتواند بخوابد رت لمب 3 ساله، مانند هر کودک نوپای دیگری، بدخلقی میکند ولی در این بداخلاقی چندان مقصر نیست چون به بیماری نادری مبتلاست که به شدت آزارش میدهد. این پسر 3 ساله یک لحظه هم نمیتواند بخوابد و در 24 ساعت شبانهروز بیدار و هوشیار است. شرایط او به گونهای است که والدینش در شیفتهای مختلف مراقب حال او هستند تا مشخص شود چه چیز، باعث بیخوابیاش میشود. پزشکان پس از بررسی فرضیههای گوناگون، به پدر و مادر این کودک (شانون و دیوید لمب) اعلام کردند فرزندشان به بیماری نادر «چیاری» مبتلاست. در این بیماری، مغز به ستون فقرات فشار میآورد و این فشار باعث فشردگی و لهشدگی ساقه مغز (مرکز کنترل خواب، صحبت، اعصاب جمجمه، سیستم گردش خون و سیستم تنفسی) میشود. مردی که نمیتواند چاق شود آقای پری 59 ساله، روزانه تعداد زیادی کیک، برگر و دسر میخورد و چاق نمیشود. او به علت وضعیتی که «لیپو دیستروفی» نامیده میشود، نمیتواند چاق شود زیرا چربی در بدنش خیلی سریع میسوزد و ذخیره نمیشود. وقتی آقای پری به دنیا آمد، چاق بود ولی در 12 سالگی چربیهای بدناش ناگهان از بین رفت و این تقریبا یک شبه اتفاق افتاد. آقای پری ابتدا سعی کرد با پرخوری به وزن سابقش بازگردد، ولی موفق نشد. این مرد 59 ساله حدود 30 سال تحت درمان بود و برای تشخیص بیماریاش، به پزشکان معتبر جهان مراجعه کرد تا اینکه مشخص شد بدن او 6 برابر حد طبیعی انسولین تولید میکند. دکترها پذیرفتهاند که این وضعیت میتواند یک رویای لاغری باشد. دختری که پس از خنده غش میکند کی آندروود، دختر 20 ساله انگلیسی، دچار رخوت اعضای بدن است و بلافاصله پس از احساسات و هیجان شدید، عضلههایش سست میشوند. او هر بار خوشحال میشود، میترسد، تعجب میکند یا خجالت میکشد، غش میکند.این دختر جوان كه از 5 سال پیش دچار این مشکل شده و روزانه 40 بار غش میکند، میگوید: «هنگامی که غش میکنم، مردم عکسالعملهای عجیبی نشان میدهند که کنار آمدن با آنها کار سادهای نیست.» کی آندروود همچنین با حالتی از خوابآلودگی مبارزه میکند که بدون هیچ هشداری، سطح هوشیاریاش را کاهش میدهد و باعث میشود به خواب برود. موسیقیدانی که نمیتواند جلوی سکسکهاش را بگیرد کریس ساندس 24 ساله، هر دوثانیه یک بار (حتی در خواب) سکسکه میکند. او روشهای درمانی گوناگونی مانند هیپنوتیزم و یوگا را امتحان کرده ولی هیچكدام ثمربخش نبودهاند. این مرد 24 ساله گمان میکند مشکلش ریفلاكس اسیدی معده است و میگوید: «چون سطح اسید زیاد است، پزشکان باید با عمل جراحی دریچه معده مرا تنگتر کنند.» آقای ساندس که خواننده و آهنگساز است، میافزاید: «این سكسكهها وضعیت حرفه مرا مختل کرده است چون من تنها کسی هستم که میتواند 4 بار اجرا داشته باشد.» ماههاست پزشکان مرکز پزشکی ناتینگهام، لولهای را در معده او کار گذاشتهاند تا سطح اسید معده را بررسی کنند و بتوانند در مورد جراحی معده تصمیمگیری کنند. دختری که به آب حساسیت دارد موریس، دختری 19 ساله و اهل ملبورن است که نمیتواند شنا کند، در وان پر از آب داغ حمام غوطهور شود یا پس از سپری کردن روزی خستهکننده، دوش بگیرد، چون بدنش به آب حساسیت دارد. حتی عرق کردن نیز باعث بروز خارشهای دردناک پوست این دختر 19 ساله میشود. موریس این مشكل را از 14 سالگی تحمل کرده و به گفته پزشکان به یک ناهنجاری نادر پوستی به نام کهیرهای آکوآجنیک مبتلاست. زنی که نمیتواند فراموش کند زنی 40 ساله به یکی از نادرترین بیماریهای جهان مبتلاست. هیچچیز از ذهن او پاک نمیشود و همه چیز را با جزئیات به یاد میآورد. محققان موسسه یوسیال، این زن را موردبررسی قرار دادهاند اما به نتیجه مشخصی دست نیافتهاند. او اطلاعات 25 سال گذشته را با دقت بسیار بالا بازگو میکند. این زن 40 ساله که برای حفظ حریم شخصیاش، نامش را به صورت کد «AJ» مینویسد، آنقدر غیر عادی است که دانشمندان، بیماری او را «سندرم هایپرتیمستیک» نام نهادهاند. مردی که سردش نمیشود «ویمهایف» هلندی که به «مرد یخی» معروف است، میتواند زیر یخها شنا کند و به راحتی در مخزنی پر از یخ بایستد. او در روزهای سرد و یخبندان، از کوهها بالا میرود و رکوردهای جهانی را یکی پس از دیگری میشکند. ساختار بدن این مرد هلندی پزشکان جهان را شگفتزده کرده است. آقای ویمهایف به زندگی جالب و سراسر هیجانش ادامه میدهد و از شرایط خاصش لذت میبرد. او میتواند در دمای منفی 30 و 40 درجه زندگی کند و علاقهای به حضور در آزمایشگاهها ندارد. دختری که به تکنولوژی آلرژی دارد حرف زدن با تلفن همراه، آشپزی با مایکروفر و رانندگی بخشی از زندگی عادی شهروندان بریتانیایی است، اما این کارها برای «دبی بِرد» غیرممکن است. این زن 39 ساله به میدان مغناطیسی ایجادشده بهوسیله رایانه، تلفن همراه، اجاقهای مایکروفر و برخی از خودروها، حساسیت دارد و استفاده از این وسایل باعث قرمز شدن پوست و متورم?شدن پلکش میشود. او برای در امان ماندن از میدانهای مغناطیسی، به شمال بریتانیا نقل مکان کرده است. منبع: سلامت نیوز - هفته نامه سلامت
iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1"> كاريكاتوري از عیدی کارمندی کشور در حال توسعه یا کشور رو به رشد کشوری است با استانداردهای نسبتاً پایین زندگی، پایه صنعتی توسعه نیافته، و شاخص پایین توسعه انسانی (HDI). این اصطلاح با عبارات قبلی ساخته شده دراین مورد تفاوت دارد، از جمله با اصطلاح جنگ سرد- که جهان سوم را تعریف نموده و معنای ثانویهای را به ذهن میاورد که منفی است. مترادف دیگر اصطلاح کشور در حال توسعه عبارتست ازکشور کمتر توسعه یافته (LDC) یا کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی (LEDC). کشور کمتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی اصطلاحی است که از طرف جغرافیدانان جدید برای توصیف کشورهایی استفاده میشود که بطور دقیقتر به عنوان کشورهای در حال توسعه طبقه بندی شدهاند با این خصوصیت که آنها از لحاظ اقتصادی کمتر توسعه یافتهاند، و معمولاًبیشترین همبستگی را با عوامل دیگری همچون توسعه پایین انسانی دارند. توسعه بین المللی| توسعه مستلزم ساختاری جدید (هردو صورت فیزیکی و سازمانی)، و نوعی فاصله گیری از بخشهای با ارزش افزوده پایین همچون کشاورزی و استخراج منابع طبیعی است. کشورهای توسعه یافته، معمولاً در این مقایسه دارای نظامهایی مبتنی بر رشد اقتصادی خودجوش در بخش ثالث| سوم و بخش چهارم صنعت| بخشهای چهارم و استانداردهای بالای زندگی میباشند. کاربرد اصطلاح کشور در حال توسعه برای تمام کشورهای کمتر توسعه یافته را میتوان نامناسب دانست: تعدادی از کشورهای فقیر در حال بهبود اوضاع اقتصادی خود نیستند (همانطور که این اصطلاح ذکر میکند)، بلکه دورههای طولانی را از افول اقتصادی تجربه نمودهاند. کشورهایی که دارای اقتصادهای پیشرفته تر در میان ملل در حال توسعه میباشند، اما هنوز بطور کامل نشانههای یک کشور توسعه یافته در آنها تثبیت نشدهاست، تحت اصطلاح کشور تازه صنعتی شده دسته بندی میشوند. معیار و مفهوم توسعه توسعه یک کشور با شاخصهای آماری همچون درآمد سرانه (تولید ناخلص داخلی| GDP)، امید به زندگی، نرخ سواد، و غیره سنجیده میشود. سازمان ملل توسعه بالای انسانی را تحت عنوان یک شاخص مرکب از موارد آماری فوق ارائه نموده تا سطح توسعه انسانی را برای کشورهایی که دادهها در آنها در دسترس قرار دارد، سنجیده شوند. کشورهای در حال توسعه در مجموع کشورهایی هستند که به درجه قابل توجهی از صنعتی شدن متناسب با جمعیتشان دست نیافتهاند، و دارای استاندارد پایینی از زندگی هستند. همبستگی شدیدی بین درآمد پایین و رشد بالای جمعیت، هم میان هر دو و هم در بین کشورها وجود دارد. اصطلاحاتی که به هنگام بحث درباره کشورهای در حال توسعه بکار میرود، به منظور و به مفاهیم بیان شده از سوی کسانی اشاره دارد که آن را استفاده نمودهاند. برخی اوقات عبارات دیگری که به کار میروند چنین هستند کشورهای کمتر توسعه یافته (LDC)، کشورهای کمتر توسعه یافته از نظر اقتصادی (LEDC)، «ملل زیر خط توسعه» یا کشورهای توسعه نیافته«، ملل جهان سوم، کشورهای جنوب و» غیرصنعتی«. برعکس، طرف مقابل این طیف عبارتند از کشورهای توسعه یافته، کشورهای بیشتر توسعه یافته از لحاظ اقتصادی (MEDC)، ملل جهان اول و»کشورهای صنعتی”. سازمان ملل اجازه میدهد تا هرکشورخود راجع به این موضوع تصمیم بگیرد که آیا به جزو گروه «توسعه نیافته» یا «در حال توسعه» میباشند (اما بسیاری از اقتصاد دانان و دیگر ناظرین اصل خود تخصیصی سازمان ملل را نادیده میانگارند). برای تعدیل جنبه حسن تعبیر کلمه «در حال توسعه»، سازمانهای بین المللی به استفاده از اصطلاح کشورهای حداقل توسعه یافته (LLDC) برای فقیرترین کشورها پرداخته که میتواند هیچ ارتباطی با کلمه در حال توسعه نداشته باشد. یعنی LLDC فقیرترین زیرمجموعه LDC است. این موضوع همچنین روند ناشیانهای که براین باور میباشد که استانداردهای زندگی در سومالی یا اتیوپی با نمونههای آن در کشورهای شیلی یا مکزیک قابل قیاس است، تعدیل مینماید. مفهوم کشور در حال توسعه به وسیله یک عبارت یا اصطلاح دیگر درک میشود که در نظامهای نظری متعدد دارای جهتگیریهای متضادی است-؛ مثلاً، نظریات مستعمره زدایی، الهیات آزادیخواهی، مارکسیسم، ضدامپریالسیم، و اقتصاد سیاسی. iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">چندین دهه است که کشورهای قاره های اروپا ، آمریکا و آسیای شرقی و حتی بعضی از کشورهای آفریقایی و کشورهای حوزه خلیج فارس ، سیستم بانکی خود را مجهز به تشکیلات الکترونیکی نموده اند و با پیشرفت و تغییرات روز این امکانات حرکت می نمایند به شکلی که کشور ایران تا چندی پیش ، تجهیزات الکترونیکی خود را از کشورهای حوزه خلیج فارس خریداری می نمود . البته باید گفت کشور ما نیز در صنعت بانکداری الکترونیکی حدود یک دهه است که حرکتهایی داشته ولی این حرکتها در بسیاری از مقاطع لاک پشتی و یا خوش بینانه آن حرکت یک لنگه پا بوده و تغییرات و تجهیزات ایجاد شده با ساختار آن همخوانی نداشته است . برای بحث پیرامون این موضوع بهتر است از ابتدا به عوامل عقب ماندگی صنعت الکترونیک در کشور پرداخته تا در آخر به نحوه ایجاد این صنعت مفید با سرعت بیشتر در کشور برسیم . تالیف : حمید نجفی اسفند جهانی شدن
شما هر روز با واژهی جهانی شدن (globalization) از طریق اخبار، خواندن روزنامه هایا شنیدن از مردم بطور اتفاقی مواجه میشوید که بنظر میرسد در هر مورد از معنای متفاوتی برخوردار است . پس جهانی شدن چیست؟
جهانی شدن در سطوح بالای اقتصادی و سیاسی، فرآیند خصوصی سازی بازارها، سیاستها و سیستمهای حقوقی و به عبارت دیگر جهش در اقتصاد جهانی است. پیامدهای این تغییر ساختار اقتصادی و سیاسی بر اقتصاد داخلی، رفاه و آسایش بشر و محیط زیست، موضوعی برای بحث آزاد در بین سازمانهای بینالمللی ، مؤسسات دولتی و دانشگاهی دنیا گشته است . کره جنوبی یکی از موفق ترین کشورهای در حال توسعه است. این کشور اکنون از سوی بانک جهانی به عنوان یک کشور با درآمد بالا با درآمد سرانه ۲۰ هزار دلار در سال ۲۰۰۶ بر حسب برابری قدرت خرید طبقه بندی شده است. صادرات، به ویژه صادرات محصولات صنعتی ساخته شده در بخش های کلیدی مانند محصولات مصرفی الکترونیکی و وسایل نقلیه و اخیرا در فناوری بالا از رشد شگفت انگیزی برخوردار بوده است. در سال های رشد سریع، کره جنوبی حداقل ۱۹ نوع سیاست صنعتی تشویق صادرات را به کار برده است که مهم ترین آن استفاده از اهرم سیاست ارزی با محوریت تضعیف ارزش پول ملی بوده است. ● تجارت، جریان سرمایه و راهبرد توسعه کره جنوبی یکی از موفق ترین کشورهای در حال توسعه است. این کشور اکنون از سوی بانک جهانی به عنوان یک کشور درآمد بالا با درآمد سرانه ۲۰ هزار دلار در سال ۲۰۰۶ بر حسب برابری قدرت خرید طبقه بندی شده است. محصولات مصرفی الکترونیکی و سایر کالاهای کره ای دارای کیفیت خوب و قیمت های قابل قبول است. حتی خیره کننده تر از آنها، موفقیت های توسعه اجتماعی کره است. در سال ۲۰۰۴، کره بالاترین نرخ ثبت نام دانش آموزان در دوره دبیرستان را در جهان داشته است، با فارغ التحصیلانی که در رشته های فنی تمرکز داشته اند. امید به زندگی ۷۵ سال و کشور از نظر شاخص توسعه انسانی در سال ۲۰۰۴ رتبه بیست و ششم را در جهان داشته است که ۵ رتبه از رتبه پیش بینی شده درآمدش بالاتر بوده است. صادرات، به ویژه صادرات محصولات صنعتی ساخته شده در بخش های کلیدی مانند محصولات مصرفی الکترونیکی و وسایل نقلیه و اخیرا در فناوری بالا از رشد شگفت انگیزی برخوردار بوده است. یک دلیل آشکار برای موفقیت های صنعتی درخور توجه کره جنوبی وجود یک راهبرد ملی مشوق صادرات بوده است که به طور فزاینده ای بازتاب مهارت و فناوری های پیچیده است. انگیزه های مالی نیرومند برای بنگاه های صنعتی به منظور ارتقای مهارت ها و فناوری در اکثر سیاست ها اعمال شده است. در سال های رشد سریع، کره جنوبی حداقل ۱۹ نوع سیاست صنعتی تشویق صادرات را به کار برده است. ۱) تضعیف ارزش پول نرخ موثر ارز برای صادرکنندگان بالاتر از نرخ برای واردکنندگان نگاه داشته شد. از اوایل سال ۱۹۶۴ نرخ موثر ارز برای صادرات ۲۸۰ و برای واردات ۲۴۷ بود که منعکس کننده تمایل به حمایت از صادرات بود و نه خنثی بودن تجاری. ۲) اولویت برخورداری از نهاده های واسطه ای وارداتی به منظور تولید محصولات صادراتی با کنترل شدید برای اجتناب از سوءاستفاده و فقط پس از اینکه صادرات ثبت شده باشد پرداخت می شد. ۳) حمایت هدفمند از صنایع نوزاد به عنوان مرحله اول پیش از یک حرکت صادراتی. کره جنوبی یک پراکنش بالای نرخ موثر حمایت را حتی با میانگین نسبی پایین داشته است. ۴) معافیت های تعرفه ای برای نهاده های کالاهای سرمایه ای ضروری برای فعالیت های صادراتی. این یک انگیزه قیمتی است؛ در حالی که دسترسی برتر بر پایه محدودیت کمیت قرار دارد. ۵) کاهش مالیات برای عرضه کنندگان نهاده ها در بنگاه های صادراتی که یک انگیزه با محتوای داخلی را تشکیل می دهد. ۶) معافیت های مالیاتی غیرمستقیم داخلی برای صادرکنندگان موفق. ۷) مالیات های مستقیم کمتر بر درآمد کسب شده از صادرات. ۸) استهلاک سریع تر برای صادرکنندگان ۹) مجوزهای استحقاقی واردات (معافیت از محدودیت های واردات) که به طور مستقیم به سطح صادرات مرتبط است. کره جنوبی مدت ها واردات اقلام وسیعی از کالاها را ممنوع کرد. از جمله کالاهای لوکس و هدف های مربوط به جایگزینی واردات. معافیت های سودمند از این ممنوعیت اغلب شامل شرکت هایی می شد که کالاهای خاصی را که دارای حاشیه سود کمی بودند صادر می کردند. ۱۰) ارائه یارانه های مستقیم صادراتی برای صنایع گزینش شده (این مورد دیگر وجود ندارد). ۱۱) حقوق انحصاری به شرکت های تضامنی که در صنایع هدف گذاری شده، صادرات داشته باشند. ۱۲) نرخ های بهره یارانه ای و دسترسی به اعتبارات با امتیاز برای صادرکنندگان در صنایع گزینش شده، از جمله دسترسی خودکار به وام های بانکی برای سرمایه در گردش ضروری برای فعالیت های صادرات. وام های میان مدت و بلندمدت برای سرمایه گذاری جیره بندی شد و اغلب در اختیار بنگاه هایی قرار می گرفت که اهداف صادراتی تعیین شده توسط دولت یا فعالیت های درخواست شده را تحقق بخشند. ۱۳) یک نظام بیمه و تضمین اعتبارات صادراتی و نیز انگیزه های مالیاتی برای بازاریابی در ماورای بحار و وام های صادراتی پس از بارگیری در کشتی به وسیله بانک صادرات – واردات کره جنوبی. ۱۴) ایجاد یک منطقه آزاد تجاری، پارک های صنعتی و زیرساخت هایی با جهت گیری صادراتی. ۱۵) ایجاد بنگاه های عمومی برای هدایت یک صنعت جدید. هاوارد پک و لری وست فال دریافتند که سهم بنگاه های عمومی در محصولات غیرکشاورزی کره جنوبی به طور مقایسه ای بالا است و شبیه هند است. ۱۶) فعالیت های شرکت تشویق تجارت کره جنوبی برای تشویق صادرات کره جنوبی از طرف بنگاه های کره جنوبی در سطح جهان. ۱۷) هماهنگی عمومی فعالیت های بخش ها برای ارتقای میانگین سطح فناوری از طریق استفاده از نسل جدید فناوری. ۱۸) همکاری دولت در اعطای موافقتنامه های فناوری های خارجی، با استفاده از قدرت چانه زنی ملی برای تضمین بهتر شرایط برای بخش خصوصی در بهره برداری از فناوری خارجی. ۱۹) هدف گذاری صادراتی برای بنگاه ها (از اوایل دهه ۱۹۶۰). بنگاه ها هدف خود را تعیین می کنند که ممکن است به وسیله دولت تعدیل شود. اجرای هدف های صادراتی در کره جنوبی عمدتا بر پایه مسائل اخلاقی به جای تحریم های اداری یا انگیزه های اقتصادی بوده است، ولی شواهد نشان می دهد که اینها جزو نیرومندترین انگیزه ها بوده است. کره جنوبی مجموعه ای از یک الگوی گسترده تشریفات بوده است که این انگیزه های اقتصادی را با انگیزه های اخلاقی به اجرا درآورده است. در دوره رشد سریع، یکی از تشریفات کلیدی در زندگی اقتصادی ملت جلسات ماهانه تشویق تجارت ملی بوده است. بنگاه ها یا با همکاری خاص صادراتی یا در بسیاری موارد برای بنگاه های بزرگ مستقیما نمایندگی داشتند. پس از معرفی، جوایزی برای عملکرد برتر صادراتی اهدا می شد. از نظر ملی، بسیاری از انواع جوایز صادراتی سالانه به طور رسمی اعطا می شد و با افتخار به وسیله شرکت ها نشان داده می شد. ریچارد لوده – نورات توضیح می دهد که چگونه کره جنوبی توانسته است علاوه بر تنظیم مقررات با محتوای داخلی، یک نظام گسترده کنترل های وارداتی را که تا دهه ۱۹۸۰ ادامه داشت به اجرا گذارد. آنچه که وی آن را «کالیدوسکپ کره ای» می نامد، شامل مجوزهای محدود تجاری، کنترل های گسترده کمی، تخصیص منظم ارز تحت برنامه عرضه و تقاضای ارز خارجی- پیش سپرده ضروری (که تا ۲۰ درصد ارز صادرات را شامل می شد) و تعرفه گمرکی بوده است. برای مثال، واردکنندگان بالقوه پیش از اینکه مجوز واردات را دریافت کنند مجبور بودند که حداقل درآمد صادراتی را تحصیل کنند. پک و وست فال گزارش دادند که «از طریق محدودیت های وارداتی بدون توجه به سطح حمایت موثری که برای تضمین یک بازار مکفی لازم است یا نرخ رضایت بخش سرمایه گذاری در صنایع جایگزین واردات اغلب مورد حمایت قرار می گرفت.» «آنها همچنین دریافتند که پس از اصلاحات مربوط به تشویق صادرات در اوایل دهه ۱۹۶۰ واردات برای بازار داخلی تابع کنترل های کمی و تعرفه بود.» همان گونه که وید مطرح می کند نرخ های تعرفه برای واردات کالاها بدون ارتباط با صادرات بسیار بالاتر بود. پیتر پتری شواهدی ارائه می کند که کره جنوبی «یک حمایت غیر معمول از کالاهای با جهت گیری صادرات داشته است.» به این ترتیب، می توان کنترل های وارداتی کره جنوبی را یک حمایت موفق «دست ساز» از صنایع صادراتی دانست. در مرحله اول، بسیاری از صنایع صادراتی ابتدا به عنوان صنایع نوزاد تحت حمایت شروع کردند. لوده نورات تا جایی جلو می رود که می گوید بخش صنعتی در حال توسعه به عنوان یک مجموعه عمل کرد و از عوارض خارجی و ارتباط بین بنگاه ها بهره مند شد. آلیس آمسدن اشاره می کند که در کره جنوبی، سیاست یارانه ای بین بخش ها در داخل بنگاه ها بود. هنگامی که شرکت ها وارد بازار جدید صادراتی می شدند، مانند ساخت کشتی که به طور عامدانه توسط دولت تسهیل می شد، از شرکت های چند منظوره انتظار می رفت که رانت های انحصاری از این موانع متعدد وارداتی را به عنوان سرمایه در گردش برای توسعه بخش های جدید به کار گیرند. دولت همچنین به شرکت هایی که به بازار جدید، صادراتی وارد می شدند حمایت های مکملی را ارائه می کرد. آن گونه که پک و وست فال شواهد را خلاصه می کنند «سیاست های تقریبا خنثی» در مورد صنایع قبلا ایجاد شده اعمال نمی شد، لیکن تورش صنعتی قابل ملاحظه ای به نفع صنایع نوزاد وجود داشت. مطالعه انجام شده توسط بانک جهانی به وسیله وست فال، ری و پرسل نشان می دهد که سیاست صنعتی شدن صادراتی کره جنوبی «به طور گسترده ودر جنبه های اساسی به وسیله اقوام و فناوری مورد نیاز که از خارج تامین می شد و عمدتا از طریق روش هایی غیر از سرمایه گذاری مستقیم خارجی صورت می گرفت هدایت و کنترل می شد. نقش شرکت های چند ملیتی در اقتصاد بسیار کمتر از اکثر کشورهای با درآمد متوسط بوده است. علاوه بر این، اریک توربک و هنری ون اشاره می کنند ایجاد علامت نام تجاری کره جنوبی به جای قراردادهای صنعتی نتیجه حمایت دولت از صنایع سنگین بود. پیتر اونس ارتباط بین دولت و نخبگان صنعتی را در کره جنوبی (همچنین برزیل و هند) مورد بررسی قرار داده است و نتیجه گرفته است که ارتباط درونی بین خودمختاری واقعی استان ها و «شبکه مرتبط متمرکز» از روابط اجتماعی بین دولت و بخش خصوصی – که وی آن را استقرار خودمختاری می نامد – عامل کلیدی در راهبرد صنعتی موفق کره جنوبی بوده است. باز این مساله ناشی از همکاری راهبردی بین کارگزاران کلیدی بوده است. خواه در بخش خصوصی به تنهایی یا در بخش دولتی یا شهروندی. بدون تردید، در پایان دهه ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کره جنوبی به طور اساسی آزادسازی اقتصادی را دنبال کرد. به ویژه قبل و بعد از بحران مالی ۱۹۹۷ و رکود بسیار شدید پس از آن. پرسش این است که آیا اگر کره جنوبی زودتر آزادسازی می کرد بهتر نبود. برخی اقتصاددانان بحث می کنند که اگر کره جنوبی سیاست آزاد تجاری را از ابتدا عمل می کرد سریع تر صنعتی شده بود. به نظر سایر تحلیل گران برخی جنبه های آزاد سازی در نیمه دهه ۱۹۹۰ عامل مهم بحران ۱۹۹۷ بود. به ویژه، آزادسازی حساب های سرمایه در ابتدا موجب ورود سرمایه برای سفته بازی شد و با بروز بحران خروج سرمایه روی داد، ولی این آثار برای بسیاری از کشورهای دیگر که بحران را تجربه کرده بودند، تا حدودی به دلیل افزایش پس انداز و میزان خروج سرمایه در خارج از کشور کمتر بود. سیاست صنعتی فعال با تاکید بر ورود کره جنوبی به رشته های فناوری بالا و پیشرو ادامه یافت. برای مثال برنامه پروژه های بسیار پیشرفته ملی از توسعه محصولات با فناوری بالا حمایت می کند و دولت بر این باور است که این صنایع به طور موفقیت آمیز می تواند طی یک یا دو دهه با کشورهای پیشرفته مانند ایالات متحده و ژاپن رقابت کند. این صنایع همچنین می تواند از توسعه فناوری های کانونی که برای دسترسی به قابلیت های نوآوری های مستقل ملی ضروری است حمایت کند. تجارت و صنعت بر مواد اولیه جدید، ماشین آلات کامپیوتری، مهندسی بیولوژیکی، مایکرو الکترونیک، شیمی خالص، اپتیک و صنایع هواپیمایی تاکید دارد، صنایعی که پیش بینی می شود کشور بتواند از نظر اقتصادی و فناوری با آمریکا و ژاپن رقابت کند. همان طور که لعل اشاره می کند، ۵۳ درصد هزینه های تحقیق و توسعه بنگاه ها در کشورهای در حال توسعه متعلق به کره جنوبی است. او نتیجه می گیرد که مشوق اصلی تحقیق و توسعه صنعتی در کره جنوبی کمتر از انگیزه های خاص ناشی می شود تا از راهبرد کلی. برای مثال، ایجاد بنگاه های بزرگ، تامین مالی آنها، بازارهای تحت حمایت، وابستگی حداقلی به سرمایه گذاری مستقیم خارجی و مجبور کردن آنان به وارد شدن به بازارهای صادراتی. آنچه در مورد سیاست صنعتی در کره جنوبی برجسته است درگیر شدن گزینشی دولت در پروژه هایی است که پیشرفت فناوری (محصول، فرآیند یا سازمانی) در آنها یک توجه اصلی بوده است. این سیاست تلاش های اولیه در تحقق انتقال فناوری در صنایع نسبتا پایه تا توسعه ظرفیت های نوآورانه اصیل در بخش های فناوری بالا را شامل می شود. گزینه های دیگر بحث ها چه هستند؟ جدا از این ادعا که اگر دولت در راهبردهای صنعتی وارد نمی شد، کره جنوبی حتی می توانست سریع تر رشد کند همانند جوزف استرن و همکاران وی می توان بحث کرد که نقش کانونی دولت در سیاست صنعتی ضروری بود. چراکه دولت قوانین اقتصادی را تعیین می کند. مانند تخصیص اعتبارات دولتی که نوآوری های اصلی مانند حرکت صنایع شیمیایی و صنعتی را تضمین می کند که بدون هدایت دولت غیر ممکن می بود. به دلیل اینکه کره جنوبی اغلب در تعیین سیاست های صنعتی نمونه ژاپن را در نظر داشت، می توان گفت که کره جنوبی یک تحلیل «الگوهای توسعه» را دنبال می کرد تا یک سیاست صنعتی کلاسیک را. هزینه های سیاست صنعتی در ژاپن تا سال ها بعد آشکار نشد. همین موضوع می تواند در مورد کره جنوبی نیز صادق باشد. بحران مالی سال ۱۹۹۷ را می توان تا حدودی ناشی از میراث سیاست صنعتی نه چندان زیرکانه دانست. تفسیری که به نظر می رسد به وسیله شواهد تایید می شود این است که ترکیب سیاست صنعتی موجب فائق آمدن بر ناکامی های بازار در فرآیند پیشرفت فناوری شده است. تا زمان بحران ۹۸-۱۹۹۷، از نظر برخی کارشناسان چابول (شرکت های معظم در کره جنوبی که صاحب شرکت های بین المللی کوچکتر هستند و عموما در کنترل یک خانواده قرار دارند.م)هزینه ای برای رشد آینده کره جنوبی بوده است. همچنین به دلیل اینکه برخی شرکت ها نامنصفانه از مزایای دولتی استفاده کرده و برخی دیگر منتفع نشدند، «چابول» یک هزینه سیاسی نیز بوده است. قوانین ضدتراست اقتصاد کره جنوبی را رقابتی تر کرده است. هر چه اقتصاد بالغ تر می شود، نقش دولت در بخش های تولیدی غیرمستقیم تر می شود. همان گونه که ویتوریو کوربو و سنگ ماک سو اشاره می کنند، اقتصاد کره جنوبی، به عنوان یک واردکننده انرژی از تکانه سال های ۱۹۷۳ و۱۹۷۹ آسیب دید و کسری حساب جاری این کشور در سال ۱۹۸۰ به ۷/۸ درصد درآمد ناخالص ملی رسید. لیکن با افزایش نرخ بهره حقیقی از سال ۱۹۷۹ کره جنوبی شروع به تعدیل کرد. تجربه این کشور به طور آشکار متفاوت از تجربه سایر کشورها مانند برزیل بود که به وسیله بحران بدهی ها آسیب دید و به استقراض گسترده با نرخ بالای بهره ادامه داد؛ بنابراین اگر چه دو کشور کره جنوبی و برزیل در میان ۱۷ کشور بسیار بدهکار در ابتدای بحران بدهی بودند و هر دو برای دو دهه پیش از آن دارای نرخ رشد بالایی بودند، برزیل (مانند بسیاری از دیگر کشورها در فهرست) یک دوره طولانی از رشد کند را تجربه کرد. کره جنوبی تعدیل را که قبلا شروع شده بود ادامه داد. به رغم نگرانی هایی که نسبت ۵۰ درصدی بدهی به درآمد ناخالص داخلی ایجاد کرده بود، هیچ گاه شکی در توانایی کشور برای بازپرداخت بدهی ها وجود نداشت. تا سال ۱۹۸۵ کره جنوبی توانسته بود کسری حساب جاری را به ۱/۱ درصد درآمد ناخالص ملی کاهش دهد و سپس در سال ۱۹۸۶ به مازاد ۸/۲ درصد برساند. رشد اقتصادی دوباره در بحران آسیای شرقی به مدت کوتاهی کند شد. سرعت بهبود اقتصاد کره جنوبی در بحران مالی ۹۸-۱۹۹۷ بسیاری از کارشناسان را شگفت زده کرد، ولی حتی این سرعت بهبود در مقایسه با بهبود سریع و غیرمعمول در بحران بدهی ۱۹۸۲ در سایه قرار گرفت. کره جنوبی در دسامبر ۱۹۹۷ مبلغ ۲۱ میلیارد دلار از صندوق بین المللی پول استقراض کرد که اگر چه در آن زمان نگرانی زیادی ایجاد کرد، لیکن کشور توانست پیش از برنامه تعیین شده بدهی را بازپرداخت کند. دولت کره جنوبی اصلاحات مورد نیاز را به سرعت به اجرا گذاشت. کشور به مرحله نسبتا توسعه یافته رسیده بود و تعدیل از بسیاری از کشورهای دیگر از جمله اندونزی آسان تر بود. iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">
بخش كشاورزي در 4 زمينه مي تواند بسيار موثر باشد.
1- مساعدت در توليد اولين نقش اين بخش است.به معني اينكه مواد غذايي و مواد خام مورد نياز بخش صنعت يا ساير بخش ها را فراهم كند.
2- مساعدت در بازاراست. به اين معني كه براي توليدات صنعتي يك بازار ايجاد مي كند.
3- مساعدت عوامل توليد است. عوامل توليد شامل سرمايه و نيروي كار را براي ساير بخش ها و بخش صنعت فراهم مي كند. (در مراحل اوليه زمين نقش خيلي مهمي در صنعت ندارد.)
4- مساعدت به تراز پرداخت.(تفاوت ميان صادرات و واردات)
از جمله عوامل مهم مساعدت مواد غذايي است. مساعدت مواد غذايي به معني تامين غذايي مورد نياز بخش شهري است.در جريان توسعه ، تقاضا براي غذا در شهر زياد مي شود. اگر در اين جريان سرمايه گذاري صورت نگيرد ، لذا كمبود عرضه (مازاد تقاضا) صورت مي گيرد و توليد افزايش پيدا نمي كند. و اين مازاد تقاضا را بايد از طريق واردات جبران كنيم و يا اينكه توليد داخل ر افزايش دهيم. مساله اي كه در واردات مهم است تامين ارز است. و ما از ارز در جريان توسعه از منبع كمياب و با ارزش نام ميبريم.به عبارت ديگر هزينه فرصت استفاده از منابع ارزي واردات منابع غذايي بالاست.
اگر كمبود عرضه غذا از طريق منابع داخلي تامين شود اين هزينه فرصت پايين خواهد آمد. زيرا منابع داخلي زمين و نيروي كار هستند كه به فراواني يافت مي شود.وقتي فراوان تر باشند ، هزينه فرصت آن پايين مي آيد.هزينه فرصت واردات ، منابع ارزي است كه از دست مي دهيم.
پس بهتر است كه به توليد داخل بپردازيم.
iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1"> نقش بخش كشاورزي در توسعه اقتصادي ب-2) بررسي فعاليتهاي صنعتي بعد از انقلاب iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">مشكلات و نارسائيهاي برنامهريزي در كشورهاي در حال توسعه وقتی صحبت از نوابغ اول جهان به میان می آید، ناخودآگاه نام “آلبرت انیشتین” به اذهان خطور می کند. اما بد نیست بدانید این فیزیکدان مشهور آلمانی جزو این لیست 10 نفره نیست زیرا ضریب هوشی یا همان IQ او در حدود 160 تخمین زده شده است. در اینجا به معرفی 10 نابغه اول جهان غرب می پردازیم که از ضریب هوشی بالاتری برخوردار بوده اند: 1- یوهان ولفگانگ فون گوته – آی کیو210 “یوهان گوته” شاعر آلمانی با ضریب هوشی 210 ، نمایشنامه نویس، داستان نویس، دانشمند، سیاستمدار، کارگردان تئاتر، منتقد و هنرمندی آماتور بود که بزرگترین شخصیت ادبی عصر مدرن به شمار می رفت. در فرهنگ ادبی کشورهای آلمانی زبان این شخصیت از چنان جایگاهی برخوردار است که از اواخر قرن هجدهم آثار وی به عنوان آثار کلاسیک در نظر گرفته شده اند
2- لئوناردو داوینچی – آی کیو 205
“داوینچی” نقاش، مجسمه ساز، معمار، طراح و مهندس ایتالیایی دومین نابغه برتر جهان از ضریب هوشی 205 برخوردار بود. تابلوهای نقاشی “شام آخر” و “مونالیزا” این هنرمند از برجسته ترین آثار هنری دوره رنسانس محسوب می شد. یادداشت های به جا مانده از داوینچی حاکی است که وی از خلاقیت های بالای فنی برخوردار بوده به طوری که بسیار جلوتر از زمان خود به سر می برده است.
3- امانوئل سویدن برگ – آی کیو 205 “سویدن برگ”، مبتکر مسیحی و فیلسوف و دانشمند الهیات سوئدی بود که با برخورداری از ضریب هوشی 205 دست نوشته حجیمی از کلام الهی از وی به یادگار مانده است. اندکی پس از مرگ او، هوادارانش بلافاصله جمعیت پیرو فلسفه سویدن برگ را با هدف مطالعه در زمینه افکار وی راه اندازی کردند.
4- گوتفرید ویلهلم وون لایبنیتز – آی کیو 205
“وون لایبنیتز” چهارمین نابغه برتر جهان از ضریب هوشی 205 برخوردار بود. این فیلسوف برجسته آلمانی در رشته حقوق و فلسفه تحصیل کرد. این فیلسوف شهیر در زمان خود نقش قابل توجهی در مسائل سیاسی و دیپلماتیک اروپا ایفا کرد. وی در مقوله فلسفه و ریاضیات از جایگاه برجسته ای برخوردار بود.
5- جان استوارت میل – آی کیو 200
“استوارت میل”، فیلسوف، اقتصاددان و مبلغ مکتب سودمندگرایی انگلیسی بود که از ضریب هوشی 200 بهره برده بود. وی همچنین روزنامه نگاری برجسته در دوره اصلاحات قرن نوزدهم به شمار می رفت. وی از اصل سادگی در زندگی خود تبعیت می کرد.
6- بلز پاسکال – آی کیو 195
“بلز پاسکال”، ریاضیدان، فیزیکدان، فیلسوف مذهبی و استاد نثر فرانسوی بود. ضریب هوشی او 195 بود و اساس تشکیل تئوری مدرن احتمالات را بنا نهاد. وی همچنین زمینه گسترش تعلیماتی مذهبی را بنا نهاد که ادراک خدا را از طریق دل به جای منطق آموزش می داد.
7- لودویگ جوزف یوهان ویتگنشتاین – آی کیو 190
“لودویگ ویتگنشتاین” فیلسوف انگلیسی زاده شده در اتریش بود که ضمن برخورداری از ضریب هوش 190 به عنوان بزرگترین فیلسوف قرن بیستم به شمار می رفت. شخصیت این نابغه شهیر از جذابیت بسیاری در بین هنرمندان، نمایشنامه نویسان، شاعران، داستان نویسان، موسیقی دانان و حتی فیلم سازان برخوردار بود. 8- بابی فیشر – آی کیو 187
9- گالیلئو گالیله – آی کیو 185 “گالیله” فیلسوف علوم طبیعی، منجم و ریاضیدان ایتالیایی بود که به پیشبرد علوم حرکت، ستاره شناسی و قدرت مواد کمک شایانی کرد. وی از بهره هوشی 185 برخوردار بود و کشفیاتش از طریق تلسکوپ علم نجوم را متحول ساخت.
10- مادام دی استل – آی کیو 180
“نه لوئیز جرمانی نکر بارونس دی استل هولستین” معروف به مادام دی استل دانشمند، مبلغ سیاسی و سخنور فرانسوی – سوئیسی بود که از ضریب هوشی 180 سهم برده بود. وی به عنوان واسطه ای میان فرهنگ نو استعماری اروپا به مکتب رومانتیک گرایی به شمار می رفت. نوشته های او در زمینه های داستانی، نوازندگی، مقالات اخلاقی و سیاسی، انتقادات ادبی، مطالب تاریخی، خاطرات شخصی و شعر از شهرت بالایی برخوردار است.
روزنامه اقتصاد:اكونوميست بررسي كرد دنياي اقتصاد – نشريه معتبر اكونوميست با انتشار يك شماره ويژه درخصوص چشمانداز اقتصاد جهان در سال 2012 پيشبيني كرد كه بالاترين تورم در سال آينده با 6/30 درصد متعلق به ونزوئلا خواهد بود و به جز هفت كشور، ديگر بقيه كشورها تورم تكرقمي خواهند داشت. در ميان كشورهاي داراي تورم دو رقمي نام ايران نيز با 5/16 درصد تورم به چشم ميخورد. درخصوص رشد اقتصادي، اكثر كشورهاي توسعهيافته به دليل تداوم بحران جهاني همچنان نرخهاي پاييني را تجربه خواهند كرد، ولي چين با نرخ 2/8 درصد و هند با نرخ 8/7 درصد به رشد پرسرعت خود ادامه خواهند داد. در منطقه اطراف ايران نيز بالاترين رشدها متعلق به ليبي و عراق با نرخهاي 6/13 درصد و 9/10 درصد خواهد بود كه سكوهاي سوم و چهارم رشد سريع در جهان را نيز به خود اختصاص دادهاند.براي عربستان رشد 3/5 درصدي، امارات 3/4 درصدي، پاكستان 3/4 درصدي، لبنان 6/3 درصدي، مصر 9/2 درصدي و براي ايران نيز رشد 2/2 درصدي پيشبيني شده است. اکونومیست پیشبینی کرد جنگ قادسیه، در ۱۴ هجری قمری (۶۳۵ میلادی) بین سپاه ایران و اعراب مسلمان در حمله اعراب به ایران در سرزمین قادسیه (کربلای کنونی) اتفاق افتاد.
پس از اینکه ابوبکر خلیفهٔ مسلمین فتنههای داخلی عربستان را فرونشاند و به حروب الردةجنگ های ارتداد پایان داد. در محرم سال دوازدهم هجری قمری خالد پسر ولید را مأمور عراق ساخت. در آن أوقات المثنی بن حارثه الشیبانی بأجازه خلیفه در آنحدود میگذرانید و با «حرمله» و «سلمی» و «عیاض بن غنم» به خالد پیوستند. چون این اخبار به «هرمز» فرمانده ایرانی آن اطراف رسید وقایع را بدربار اطلاع داده در مقابل دشمن شتافت در حفیر که یکی از ثغور مهم ایران نزدیک خلیج فارس بود جنگی واقع شد که معروف به ذات السلاسل است. «هرمز» در مبارزه باخالد بسر ولید کشته شد وبر لشکر او شکست وارد آمد. پس از آن در الیس (ساحل رود فرات) جنگ دیگری رخ داد چون فتح نصیب خالد شد عدهٔ زیازی از سربازان ایرانی به اسارت افتادند. سپس خالد متوجه حیره گشت. مرزبان آنحدود بدون اینکه اقدام بجنگ کند در مقابل لشکر عرب فرار اختیار کرد. وپیروزی از نصیب لشکر خالد بود. در واقعهٔ انبار خالد بلشکر خود دستور داد چشم دشمنان را هدف تیر قرار دهند وهزار چشم را یکمرتبه نابینا ساختند، وازهمین سبب این جنگ را ذات العیون نامند ودر نتیجه شیرزاد مجبور بصلح شد. پس از فتح انبار خالد به طرف عین التمر شتافت وهنگامی که «عقة بن أبی عقة» مشغول صف آرائی بود شخصاً ویرا بغل کرده أسیر ساخت. لشکر عقة بدون جنگ رو بفرار نهاد وبه حصار آنحدود پناهنده گشت. خالد بدون جنگ همه سربازان را اسیر نمود. سال بعد (۱۳ هجری قمری) ابوبکر خالد را با نصف لشکرش مأمور شام ساخت و نصف دیگر لشکر در عراق تحت فرماندهی المثنی بن حارثه الشیبانی باقی ماند. دراین سال هرمز جازویه از المثنی شکست خورد ، وابوبکر هم در همین سال فوت کرد وعمر برجایش نشست. عمر مجدداً المثنی را که که موقع بیماری ابوبکر بمدینه آمده بود با ابوعبیده ثقفى وعدهٔ دیگر به عراق باز فرستاد. المثنی به حیره آمد و پس او یک ماه «ابوعبیده» به أو پیوست. رستم فرخزاد دهقانان فرات را بر عرب بشورانید و در واقعهٔ معروف به جسر یا «مروحه» (در ساحل فرات) لشکر عرب شکست فاحش خورد «ابوعبیده» زیر پای فیل لگدمال شد و «مثنی» مجروح گردید وبا زحمت زیاد لشکر عرب توانست با دادن چهار هزار نفر تلفات به آن طرف جسر عبور نماید. بهمن جاذویه عزم تعقیب آنان را داشت ولی اوضاع در ایران طوری بود که بهمن مجبور گردید از آن خیال منصرف شود. در واقعهٔ بویب فتح نصیب عرب گردید و «مهران» سردار ایرانی کشته شد.
در چهار دهمین سال هجری قمری برابر با ۶۳۵ میلادی یزدگرد سوم شهریار ایران لشکری بالغ بر هفتاد هزار نفر جمعآوری کرده و سرداری این لشکر را به رستم فرخزاد واگذاشت ودر مقابل سپاه عرب فرستاد. در همان احوال «المثنی» سردار عرب بواسطهٔ زخمی که در جنگ «جسر» برداشته بود در گذشت، واز سوی خلیفه عمر بن خطاب سعد پسر ابی وقاص به جانب عراق مأموریت یافت وبا زحمت زیاد سی هزار لشکر در «سواد» گرد آورد. سعد در قادسیه خیمه افراشت. «رستم» نهر (العتیق) را باخاک و خاشاک وچوب ونی پر کرده از آن عبور نموده و در مقابل لشکر عرب صف آرائی نمود. این سردار از فرات عبور کرده داخل سواد شده دنبال لشکریان عرب افتاد. جنگ قادسیه که مانند نبرد ایسوس در شمار جنگهای قطعی دنیا بشمار میآید این هنگام رخ داد. این جنگ در چهار روز متوالی دوام داشت. در آن روز به علت بیماری تب سعد قادر بر جنگ نبود و خالد بن عرفطه را مأمور این کار ساخت.
رستم فرخزاد در کنار درفش کاویان ایستاده بود و سپاه ایران را رهبری میکرد. در همان احوال تندباد عجیبی برخاست وچادری که تخت رستم زیر آن قرار گرفته بود برکند. رستم بزیر بار قاطری پناهنده گشت. هلال بن علقمه باضربت شمشیر بدون اینکه بداند زیر آن بار کیست طناب آن را برید لنگه أی از بار قطع شده رستم را صدمه رساند. رستم خودرا در (نهرالعتیق) انداخت و بنای شنا گذاشت.هلال بن علقمه پشت سر او در آب جست پای وی بگرفت وبساحل آورد وبکشت. سپس بر روی سریر رستم رفته بصوت بلند فریاد کرد «قتلت رستم و رب الکعبة» یعنی کشتم رستم را قسم بخدای کعبه. این ندا تولید وحشتی در لشکر ایران کرد، و سربازان را به هراس انداخته دلهای خود را باختند و هزاران نفر خود را در آب انداخته غرق شدند، وبسیاری از آنان هدف تیر دشمن گشتند. فتحی که در این جنگ نصیب اعراب شد آسیب سختی به روحیهٔ ایرانیان وارد ساخت.
از جمله غنائمی که بدست اعراب افتاد درفش معروف کاویانی است که طبری قیمت آنرا هزار هزار ودویست هزار درهم نوشتهاست. پس از جنگ قادسیه ساحل یسار فرات بکلی بدست عرب افتاد. دربار ایران قصد تغییر پایتخت را نمود ولی اقامت در استخر یا شهر دور دست دیگری را صلاح ندانستند، وبیم آن میرفت که تغییر پایتخت دلالت برضعف دولت ساسانی نماید وبرجسارت عرب بیفزاید. عجب اینجاست که در مدت یکسال ونیم پس از جنگ قادسیه که عرب در جای دیگر اشتغال داشت یزد گرد اقدامات جدی برعلیه آنان نکرد. حقیقت مسئله این است که یزد گرد بی تجربه بود. بروایتی پانزده سال و بروایت دیگر بیش از بیست ویک سال نداشته. ایران در آنموقع پادشاهی میخواست تجربه کرده و جنگ آزموده ویزد گرد از این دوصفت محروم بود.
در شانزدهمین سال هجری قمری «سعد» باشصت هزار نفر به ساباط که یک روز راه تا مدائن است آمد. یزد گرد با کمال عجله پایتخت را ترک گفته به جانب «حلوان» (سر پل ذهاب) بشتافت و آنجا را مقر خود ساخت. سعد داخل در «مدائن» شد وخزاین ساسانیان را تصرف کرد، وزیبایی آنشهر، شکوه عمارات، تجمل و زینت پایتخت ساسانیان عربهای بادیه نشین را بحیرت انداخت. تخت طلای خسرو و دوازه ستون مرمر ، تالار عظیم ومخصوصاً سقف آن که بروج آسمان را با ستارههای زرین مجسم ساخته بودند باعث تعجب عرب شد. تالارهای پر از سیم وزر، احجار کریمه، لباسهای گرانبها، قالیهای زیبا، کثرت عنبر، ادویه ومعطرات دیدهٔ آنها را خیره ساخت. در یکی از تالارهای بساط کسری (بهارستان) را یافتند که ۱۴۰ متر طول و۲۸ متر عرض داشت وبا جواهر گرانبها انواع گلها را در روی آن مجسم ساخته بودند. برگ گلها از زمرد وغنچهها از مروارید ویاقوت وجواهر دیگر ساخته شده بود. در خزینه اسبی یافتند از طلا دارای زین ولجام نقره ومزین بأنواع جواهر، همچنین شتری دیده از نقره باکرهٔ آن طلا. نزدیک نهر نهروان صندوقی بدست عرب افتاد پر از لباسهای جواهر نشان و پارچههای زربفت باتاج وخاتمهای انوشیروان . همچنین سلاح خاص خسرو أول که عبارت از خود ، زره واسلحههای زرین مروارید نشان بود بدست تازیان افتاد. آثار صنعتی وخمس اموال را برای عمر در مدینه فرستادند وبقیه بین افراد لشکر عرب تقسیم شد. iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1"> تورم و انواع تورم در اقتصاد واحد اقتصاد تبیان
iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">
تورم یکی از موضوعاتی است که اقتصاددانان بیشترین قلم فرسایی را در آن کرده اند، اما در واقع تمام این تحلیل های اقتصادی از برداشت کوته فکرانه و مادی گرایانه از تورم رنج می برند. نه سطح قیمت ها و نه هیچ مجموع پولی دیگری کلید درک درست تورم را در اختیار ما قرار نخواهد داد. در این شرایط بهترین رویکرد تمرکز بر قوانین حقوقی حاکم بر تولید پول است. آیا حاضرین در بازار آزادند که پولی که فکر می کنند مناسب است تولید و استفاده کنند؟ یا از این کار باز داشته شده اند؟ این سوالات مفهوم عمیقی داخل خود دارند. آنها دقیقا تعریف اخلاقی نهادی که قبلا اشاره کردیم را نشانه رفته اند. تعریفی که طبق آن تورم بخشی از عرضه پول است که به خاطر تجاوز به حقوق مالکیت به وجود آمده است. در بخش اول این نوشته، تولید و استفاده پول با فرض محترم شمرده شدن حقوق مالکیت را فرا گرفتیم. حال وقت آن رسیده تا قدم به قدم انواع راه هایی را بررسی کنیم که از طریق آنها حقوق مالکیت مورد تجاوز واقع شده یا می تواند واقع شود و در نتیجه با افزایش مصنوعی عرضه پول عاملین این افزایش یا شرکای آنها را منتفع سازد. ابتدا تورم را در یک جامعه آزاد بررسی خواهیم کرد سپس به تورمی می پردازیم که توسط دولت القا می شود. اولی از نگاه کمی و مقداری چندان اهمیتی ندارد، اما یکی به دلایل سیستماتیک و دیگر به این خاطر که به ما اجازه خواهد داد تا در مورد «وجه خوب» تورم سخن بگوییم، لازم است تا به آن بپردازیم. ● جعل گواهی های پولتنزل ارزشپیش از عصر بانکداری، تنزل ارزش شکل استاندارد تورم بوده است. تنزل ارزش شکلی خاص از تغییر سکه های ساخته شده از فلزات گرانبهاست. تنزل ارزش یک سکه یکی از این دو حالت را شامل می شود: الف) کاهش میزان فلز خالص محتوی بدون تغییر در آنچه روی سکه حک شده و ب) حک کردن مقدار اسمی بیشتر روی سکه ای که محتوی فلز کمتری است. تنزل ارزش هم می تواند عمدی باشد و هم غیرعمدی. سازنده سکه ای را فرض کنید که سهوا مهر «۱ اونس طلای خالص» را بر مقداری کمتر از یک اونس زده است. به این ترتیب او یک سکه تقلبی ساخته است؛ آنچه روی آن گواهی شده متناسب با محتویات آن نیست. گواهی سهوا اشتباه روی سکه ها می تواند تک و توک اتفاق بیفتد، اما در عمل این اتفاق بسیار نادر است. تقریبا در تمام موارد تنزل ارزش سازنده سکه با آگاهی کامل از عملش این کار را کرده است. او گواهی می کند که سکه حاوی مقدار مشخص از فلز خالص است، اما خود به خوبی می داند که در واقع مقدار آن فلز کمتر از آن گواهی است. این چنین تحریف عمدی گواهی ها معمولا جعل خوانده می شود. قبلا تاکید کردیم که افراد تورم به وجود می آورند، چرا که باعث نفعشان می شود اگرچه به ازای زیان دیگر افراد. طبیعتا این همان دلیلی است که باعث می شود افراد جاعل شوند. فرد جاعل سکه تنزل داده شده را بدون اینکه چیزی در این باره به خریدار بگوید به او می فروشد تا از این طریق به همان اندازه ای کالا و خدمات به دست بیاورد که یک نفر با سکه سالم و تنزل داده نشده می توانست به دست آورد. قصد و آگاهی افراد جاعل با تکنیک هایی که برای این کار استفاده می کنند کاملا آشکار و قابل تشخیص است. فردی که اقدام به تنزل ارزش می کند، برای اینکار هیچگاه یک بخش از سکه سالم را بر نمی دارد و آن را کوچک تر نمی کند، بلکه به جای آن بخشی از فلز گرانبهایی که از آن کم کرده آلیاژ دیگری به کار می برد تا از لحاظ شکل و اندازه دقیقا همانند سکه سالم به نظر بیاید. در جهان غرب تنزل ارزش تا قرن هفدهم شکل معمول و استاندارد تورم به حساب می آمده است. این شکل در همه دوران تاریخ رم باستان و به واقع در تمام سلسله های پادشاهی جهان مسیحیت گسترده بوده است و خب دلیل نبود این شکل از جعل (تنزل ارزش) در دوران اخیر این است که جاعلان مدرن می توانند به تکنیک های تورمی بسیار موثرتری مثل بانکداری اندوخته ذخیره برخه ای(۲) و پول کاغذی برای این منظور تکیه کنند. در دوران حاضر در بسیاری از موارد جاعلین افراد حقیقی و اغلب تبهکار بوده اند، اما در مواردی بیش از این جاعلین دقیقا افرادی بوده اند که قرار بوده نقش محافظان سلامت پول را ایفا کنند یعنی دولت. به دلایلی که بعدا در بحث پول بدون پشتوانه(۳) بیشتر به آنها خواهیم پرداخت، دولت ها نقش بسیار بیشتری را نسبت به شهروندان عادی در تنزل ارزش پول ایفا کرده اند. توجه کنید که تورم در شکل تنزل ارزش بسیار ملایم تر و محدودتر از آن چیزی بوده است که در عصر بانکداری و علی الخصوص در دوران پول کاغذی ما مشاهده می شود. از سال ۱۰۶۶ تا ۱۶۰۱ پوند نقره انگلیس به اندازه یک سوم با تنزل ارزش روبه رو شده. به عبارت دیگر در یک دوره زمانی بیش از ۵۰۰ ساله پادشاهان انگلستان عرضه پول را با ضریب ۳/۰ با تورم مواجه ساخته اند. در مقابل در دوره ۲۰۰ ساله پس از آن یعنی دوره ای که شاهد ظهور بانکداری مدرن بوده است این مقدار برابر ۱۶ بوده است! و فقط در بازه سی ساله ژانویه ۱۹۷۳ تا ژانویه ۲۰۰۳ دلار آمریکا (M۱) تقریبا با ضریب ۵ افزایش یافته است.
![]() چهار شنبه 3 اسفند 1390برچسب:, :: 19:59 :: نويسنده : افسانه
تفکرات اقتصادی از ظهور اولیه آن تا دوره آدام اسمیتیکی از مسائلی که با خواندن تئوریهای اقتصادی ممکن است به ذهن علاقمندان به این رشته خطور کند این است که آیا نظریات اقتصادی از زمان آدام اسمیت آغاز شده یا اینکه قبل از آن نیز به تجزیه و تحلیل رفتار های اقتصادی پرداخته شده، و اگر اینگونه بوده این امر از چه زمان آغاز و سیر تاریخی آن به چه صورت بوده است. در این مقاله سعی شده تا تفکرات اقتصادی از ظهور اولیه آن تا دوره آدام اسمیت بررسی شود: میتوان گفت واژه اقتصاد به معنی کلمه برای اولین بار در یونان باستان و توسط افلاطون مورد بررسی قرار گرفت: افلاطون در خیال خود جامعه ای را پرورانده بود که از سه طبقه فرمانروایان، پاسداران و عامه مردم تشکیل می شد. او که با مالکیت خصوصی اساساً مخالف بود جامعه خیالی خود را بر مبنای نظام مالکیت اشتراکی بنا نهاده بود، که درآن تنها طبقه پایین جامعه اجازه داشتند تا برای بدست آوردن ثروت تلاش کنند؛ و طبقه حکمران و نگهبان حق استفاده از اموال خصوصی را نداشتند .همچنین از نظر او هر کس می بایست به کار و حرفه ای که مطابق با سرشتش بود می پرداخت. پس از افلاطون ارسطو در سطحی وسیعتر به بررسی مسائل اقتصادی پرداخت. ارسطو بر خلاف افلاطون از مالکیت اشتراکی انتقاد کرده و مالکیت شخصی را مطلوب می دانست ؛ در واقع از نظر او بهتر آن بود که ثروت و دارایی خصوصی بوده ولی بهره برداری از آن جنبه عمومی داشته باشد. ارسطو همچنین معتقد بود که قیمت یک کالا را مطلوبیت حاصل از مصرف آن کالا مشخص می کند؛ و قیمت عادلانه را قیمتی می دانست که فرد به همان اندازه که چیزی میدهد چیز دریافت کند. پس می توان گفت ارسطو به شکلی ابتدایی به بازار رقابت کامل توجه داشته و انحصار را محکوم کرده است. نکته دیگری که در نظریات ارسطو می توان یافت بیزاری او از ربا و ربا خواری است؛ در واقع از نظر ارسطو پرداخت مبلغی وام به امید دریافت مبلغی بیش از آنچه پرداخت شده ربح(ربا) بوده و مذموم است. گذشته از نظریات داشمندان یونانی و تا حدودی روم باستان برخی از دانشمندان ایرانی و مسلمان نیز به بررسی و تجزیه تحلیل های اقتصادی پرداخته اند: فارابی که اولین فیلسوف و اقتصاددان مسلمان ایرانی است از جامعه ای سخن گفته است که دارای حکومت الهی بوده و رهبر آن فردی لایق باشد از نظر او بهتر آنست که هر شهر یا کشوری در تولید یک یا چند کالا تخصص لازم را پیدا کرده و از طریق مبادله جهانی مایحتاج خود را بدست آورد. فارابی همچنین به لزوم وجود رابطه بین اخلاقیات و اقتصاد اعتقاد داشته و جامعه ای را مطلوب می دانست که در آن اخلاقیات محرک اقتصاد باشد. یکی دیگر از اقتصاددانان مسلمان نیز ابن خلدون نام دارد؛ که برخی از متفکران او را جزء بنیانگذاران حقیقی علم اقتصاد می دانند. او که نظریاتش شباهت زیادی به کینزین ها دارد با عدم دخالت دولت در امور اقتصادی مخالف بود؛ از نظر او در تولید کالا و خدمات مرتبط به منافع عموم جامعه، دولت نسبت به بخش خصوصی کارایی بیشتری دارد؛ همچنین برای انجام فعالیتهای پر هزینه دولت باید مستقیماً عمل کند، چون بخش خصوصی قادر به پرداخت مخارج آن نیست. ابن خلدون همچنین مدتها قبل از کینزین ها و آدام اسمیت به بررسی ضریب فزاینده پرداخت و از نقش عرضه و تقاضا در تعیین قیمت آگاهی داشت؛ او معتقد بود برآوردن نیازهای انسانی بدون تقسیم کار امکان پذیر نبوده و از این رو می توان گفت ابن خلدون مدتها پیش از آدام اسمیت تقسیم کار را مطرح کرده است. علاوه بردانشمندان ایرانی و مسلمان تفکرات و نظریات اقتصادی در غرب نیز وجود داشت؛ این تفکرات در قرون وسطی از محدوده کلیسا و اخلاقیات فراتر نمیرفت و در محدوده کلیسا دور میزد. بزرگترین فیلسوف در این دوران سن توماس نام داشت که در تمامی نظریاتش اصل عدالت و اخلاق حاکم بود. او نیز مانند ارسطو بهره را مذموم شمرده و بر این عقیده بود که چون بهره قیمت گذشت زمان است و زمان تنها متعلق به خداست پس دریافت بهره مجاز نیست. او همچنین تمرکز و تکاثر ثروت را مردود شمرده و از سودی که بصورت مازاد بر قیمت بدست آمده و صرف تأمین معاش خانواده و مستمندان می شد دفاع می کرد (سود عادلانه). از نظر سن توماس اگر سود تنها به منظور افزایش سود بدست آمده باشد ربا خواری بوده و حتی اگر در جهت بهبود وضع عامه هم مصرف شود فاقد ارزش اخلاقیست. واژه اقتصاد به معنی کلمه برای اولین بار در یونان باستان و توسط افلاطون مورد بررسی قرار گرفتبه طور کلی میتوان گفت در قرن وسطی بیشتر جنبه اخلاقی اقتصاد مورد توجه قرار می گرفت؛ اماپس از قرون وسطی و از قرن 15 و 16 به بعد تفکری که تابع اخلاقیات و مذهب بود به کلی تغییر کرد و مسئله چگونه ثروتمند شدن دولت ها مطرح و توجه به کشاورزی نیز تا حد بسیار زیادی کمرنگ شد. در این زمان بود که عقاید مرکانتلیستی(سوداگری)، در اروپا بوجود آمد ، با اینکه هدف اصلی آن جمع آوری هرچه بیشتر ثروت (طلا و نقره) بود اما در کشورهای متعدد به شیوه های مختلف به اجرا در آمد. این عقاید در اسپانیا و پرتغال با جمع آوری هرچه بیشتر طلا و نقره و ایجاد موانع بسیار در جهت جلوگیری از خروج آنها همراه بود؛ این کار باعث شد که در این کشورها هیچ توجهی به تجارت و صنعت نشده و با وجود تمام کنترلها، طلا و نقره بصورت غیر قانونی از کشور خارج شود؛ از ین رو پس از مدتی کشورهای یاد شده نه طلا و نقره ای داشتند و نه صنعت و تجارتی. اما در انگلستان عقاید مرکانتلیستی به این شکل اجرا نشد، درواقع در قرن 17 متفکری بنام توماس من در انگلستان مطرح کرد:که اگر صدور طلا منجر به خرید کالا با قیمت پایین شود بطوری که کالاهای مورد نیاز مردم کشور با قیمت پایین تأمین شده و مازاد آن با قیمتهای بالا به کشورهای دیگر صادر گردد (آن هم با کشتیهای انگلیسی)، پس از مدتی می توان طلایی بیشتراز آنچه صادر شده به کشور وارد کرد . علاوه بر این سه کشور هلند نیز مرکانتلیسم را به شیوه خودش اجرا کرد؛ در واقع هلند می خواست از طریق فروش ادویه و بکارگیری برخی سیاستهای پولی و بانکی طلا را جذب کند. همچنین و در جهت سیاستهای مرکانتلیستی در فرانسه در قرن 17 فردی بنام کلبر سیاست مرکانتلیستی خود را اتخاذ کرد؛ بر مبنای این سیاست میبایست در امور مالی دولت نظم وجود داشته و در بخش خصوصی نیز میبایست افراد کالاهای خود را در حد انتظار تولید میکردند. کلبر همچنین معتقد بود که تنبلی و سستی نمیتواند اقتصاد فرانسه را بهبود بخشد؛از نظر او فعالیت های صنعتی باید حمایت شده و میبایست از طریق صنعت بر بازارهای خارجی تسلط پیدا کرد. اما بطور کلی نظام مرکانتلیسم، به علت چپاول کشورهای مستعمره، بی توجهی به بخش کشاورزی، وجود موانع گمرکی و مالیاتهای سنگین از کشاورزان، کارگران و کسبه خرده فروش رو به زوال و فروپاشی گذاشت؛ و پس از آن مکتبی بنام فیزیوکراسی(طبیعیون) در قرن18 میلادی در فرانسه و توسط دکتر کنه بنیان نهاده شد: بر مبنای این طرز تفکر، اقتصاد، جزئی از نظام طبیعی و قوانین آن دانسته شده و لیبرالیسم اقتصادی و وجود جامعه ای آزاد که در آن افراد بتوانند منافع خود را دنبال کنند آزادی همراه با رقابت را بوجود میآورد. آنها که زمین را منشأ ثروت میدانستند به تولید کالاهای کشاورزی اهمیت بسیار داده و نیروی کار را طبقه مولد به حساب می آوردند. از نظر کنه، جامعه از سه طبق مالک ،زارع و صنعتگر تقسیم می شد که در این طبقه بندی زارعین جز گروه مولد، صنعتگران عقیم و وضع مالکین مشخص نبود.کنه هچنین فعالیتهای اقتصادی را به هم مربوط دانسته و معتقد بود که تولید و توزیع دو روی یک سکه اند؛ او همچنین جدولی را به منظور گردش پولی ثروت در یک اقتصاد آزاد طراحی کرد که بر فروض زیر: 1.اقصاد بسته و رقابت کامل 2.آزادی مالکیت و 3.برابری پس انداز و هزینه استهلاک کالای سرمایه ای در پایان هر سال، مبتنی بود؛ و نشان میداد محصول خاص حاصل شده و باقیمانده محصول، بین سه طبقه اجتماع گردش کرده و سرانجام منجر به تولید سال بعد می شود . فیزیوکرات ها همچنین پیشنهاد کردند که هیچیک از افراد جامعه نباید از پرداخت مالیات معاف باشند. آنها همچنین معتقد بودند که بار مالیاتی باعث کاهش محصول خاص سال شده و پرداخت مالیات از طرف طبقه عقیم موجب کاهش خرید آنها از کشاورزان و کاهش محصول خاص سال بعد می شود. بنابر این پیشنهاد دادند که تنها طبق مالک بار مالیاتی را به دوش کشد و مالیاتی به میزان 3/1 از محصول خاص نیز جذب گردد.بر مبنای تنظیم کشاورزی نیز فیزیوکراتها معتقد بودند با بهبود ظرفیت تولید و توزیع بخش کشاورزی، برنامه مالیاتی نیز بهبود میابد؛ بنابر این آنها پیشنهاد کردند که تعداد زیادی از مزارع کوچک به کشاورزان سرمایه دار محدودی داده شود تا آنها بتوانند روشهای تولیدی حرفه ای تری را که تنها در مزارع وسیع قابل اجراست عملی کنند. در زمینه تجارت نیز فیزیوکراتها نظریاتی داشتند آنان فعالیتهای بازرگانی را غیر مولد دانسته و معتقد بودند که در تجارت بین الملل تقاضای کالای کشاورزی و به طبع آن ثروت کشاورز کم می شود؛ ولی با اینحال طرفدار آزادی در تجارت بین الملل بودند و آنرا سبب تثبیت نرخ غلات و سایر محصولات زراعی میدانستند (زیرا تصورنمیرفت در صورت آزادی در تجارت بین الملل و ابتدایی بودن وسایل حمل و نقل غلات خارجی بتواند با غلات فرانسوی رقابت کند). آنها که به آزادی افراد در انتخاب مشاغل و آزادی تجارت داخلی و بین المللی و حذف سدهای گمرکی اعتقاد داشتند، وظایف دولت را مبارزه با تعرض به اصل مالکیت شخص، آموزش و پرورش افراد ، اجرای امور عام المنفعه ، ایجاد راهها و حفر قنوات به منظور بهره برداری از منابع کشور می دانستند. نتیجه گیری:حال با توجه به مطالب یاد شده،اگر بخواهیم روند تاریخی نظریات اقصادی را قبل از آدام اسمیت بررسی کنیم می توان آنرا به سه دوره تقسیم کرد: در دوره نخست یعنی دوره یونانیان باستان تا پایان قرون وسطی اقتصاد از اخلاقیات و مذهب جدا نبوده و جزئی از سیاست همراه با موازین اخلاقی و اجتماعی تلقی میشد. اما در دوره دوم یعنی از قرن 15 تا نیمه اول قرن 18 اقتصاد از سیاست جدا نبوده و شامل سیاستهایی در جهت افزایش ثروت ملی بود . در این دوره دولتها با اجرای برنامه های مختلف از جمله سیاست گمرکی سعی داشتند تا طلا و نقره هرچه بیشتری را به کشور خود وارد کنند. اما در دوره سوم که از سال 1756 و با ظهور مکتب طبیعیون آغاز شد،یکپارچگی در نظام اقتصادی مورد توجه قرار گرفت. طرفداران این مکتب به آزادی رقابت و همچنین عدم دخالت دولت در جلوگیری از آزادی افراد در فعالیتهای اقتصادی اعتقاد داشتند. بطورخلاصه می توان گفت طرفداران این مکتب که معتقد بودند اقتصاد باید به صورت یک علم تجربی در آید، مقدمات علمی شدن اقتصاد را فراهم کردند. آدام اسمیت نیز که یکی از دوستای کنه(بنیان گذار مکتب فیزیوکراسی) بود، در جلسات این فرقه شرکت کرده و بعدها از این فرقه در کتاب معروفش (ثروت ملل) یاد کرد. منبع:وبلاگ انجمن علمی رشته اقتصاد ۸ میلیاردر اول ایران،معرفی میلیاردرهای ایران نیلوفرانه،فرصتی برای با هم بودن
شناختن میلیاردرهای ایرانی زیاد سخت نیست. به مدد افزایش قیمت مسکن ظرف چندسال گذشته هرکس بالاتر از خیابان انقلاب تهران،خانه داشته باشد باید او را جزو میلیاردرها به حساب آورد اما دراین میان هستند کسانی که نه فقط آزروی خانه ای که دارند،که از روی سهام و کارخانه و تولیدشان می شود فهمید که چقدر دارایی دارند. البته بازهم اثبات این که آدم ها در بورس چقدر سهم دارند یا ارزش داراییهای منقول وغیرمنقول آنها چقدر است بسیار سخت تر از آن است که فکرش را می کنیم چه آن که در ایران نه نظام مالیاتی شفاف است ونه آدم ها علاقه ای به خود اظهاری دارند. با این وجود میتوان به برخی دارایی های قابل اثبات اشاره کرد که یا در ترازنامه شرکتها مشهود است یا آن قدر بزرگ ومشهوراست که امکان تکذیب آن وجود ندارد. غول گردشگری ایران کمتر کسی است که درمسافرت به کیش، بزرگی هتل داریوش را ندیده باشد. یا برای دیدن دلفینهای سیرک باز، به پارک دلفینها سرنزده باشد. اینها کار دستی های شخصی به نام حسین ثابت هستند. حسین ثابت بکتاش متولد ۱۳۱۳ در مشهد است. خیلی جوان مانده! از عناوین او: کارآفرین ثروتمند ایرانی، دلال فرش، و صاحب گروه هتلهای ثابت را گفتهاند. ثابت تا پنج سال قبل در جزایر قناری ۵ هتل (۵ هزار تخت) داشته است و در ایران نیز هتل بزرگ داریوش را به سبک تخت جمشید در کیش ساخته است. وی، غیر از این هتل، چهار هتل دیگر نیز در کیش دارد (هتلهای هلیا، لاله، تماشا، و پانیذ) شرکت تجارت بینالمللی ثابت و مجموعه پارک دلفین های کیش (دلفیناریوم و باغ پرندگان با مساحت بیش از ۶۵ هکتار) متعلق به اوست. او کلنگ سرمایه گذاری هتل ۷ ستاره کوروش که سیستم های آن با انرژی خورشیدی کار میکند (به عنوان نخستین هتل سبز ایران) و ۵۰۰ اتاق خواهد داشت را نیز در جزیره کیش بر زمین زده است و قرار است قبل از پایان امسال در کیش افتتاح شود. سوئیتهای هتل داریوش او در زمان های عادی سال هر شب ۴۰۰ هزار تومان و در ایام عید نوروز و.. تا ۷۰۰ – ۸۰۰ هزار تومان هر شب اجاره داده میشود. ثابت پیش از این تصمیم داشت تنها هتلدار کیش شود و اقدام به خرید ۶ هتل آماده کرد با قیمت های تقریبی هر هتل ۸ -۹ میلیارد تومان به بالا اما برخی هتل داران زیر بار این کار نرفته و وی نتوانست به این آرزوی خود برسد. حسین ثابت چند هتل نیز در جزایر قناری اسپانیا تاسیس کرده و هماکنون نیز بزرگترین شرکت هتل داری اسپانیا را صاحب است و خود او نیز در یکی از دو جزیره اختصاصی خود در اسپانیا زندگی میکند. ایجاد کورس های اسبدوانی با تاسیس شرکت اسب ایران که ناتمام ماند از دیگر فعالیتهای اوست. او همچنین ۲۵درصد سهام گروه هتلهای لاله را در اختیار دارد. ثابت همچنین اقدام به خرید هتلهای لاله تهران،یزد و سرعین از شرکت توسعه گردشگری ایران، متعلق به میراث فرهنگی و گردشگری و ثابت،کرد ولی به علت عدم پرداخت به موقع اولین مرحله تعهداتش، شرکت توسعه گردشگری ایران ضمانت نامه پنج میلیاردی او را ضبط و مزایده خاتمه یافت. در سر در دفتر آلمان آقای ثابت نوشته شده است: « حق الناس را دست نزن. مصمم باش. عاشق تصمیمت باش. آن وقت است که محال پا به فرار میگذارد » او در یک اظهار نظر گفته است: «برخی میگویند خوب است آدم فقیر باشد اما سالم باشد. اما من اعتقاد دارم آدم باید هم سالم باشد و هم ثروتمند. » اگرچه خیلیها فکر میکنند دولتیها با سرمایه داران رابطه خوبی ندارند، اما اینطور نیست. احمدینژاد به وسیله یکی از نزدیکترین مردانش یعنی رحیم مشایی با آنها در ارتباط است. در خرداد ۸۷ در حالی رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از فروش هتلهای لاله تهران، یزد و سرعین با قیمتی معادل یک هزار و ۲۰۰ میلیارد ریال خبر داد آقای رحیم مشایی در مورد خریدار این خرید بزرگ گفته بود: خریدار این هتلها یکی از سهامداران این مجموعه است که دارای سوابق درخشان و موثری در صنعت گردشگری و هتل داری در داخل و خارج از کشور است. این خریدار همان ثابت بود. غول فولادی این خبر وقتی منتشر شد که بیشتر فعالان بازار شاهد رقابت تنگاتنگ متقاضیان خرید طی ۹ روز بودند. یک شخص حقیقی که تاکنون فعالیتی در بازار سهام نداشته توانست گوی سبقت را از حقوقیهای بازار برباید و ۵٫۳۰ درصد بلوک فولاد خوزستان را از آن خود کند. محمد جابریان مدیرعامل مجتمع فولاد آرین سهند خریدار بلوک فولاد خوزستان بود که حتی افزایش ۸۷ درصدی قیمت عرضه نسبت به قیمت پایه نیز او را از دور رقابت خارج نکرد و سرانجام با اضافه کردن یک ریال سهامدار عمده فولاد خوزستان شد. او به همراه شش برادرش حدود سه دهه است که در بازار فولاد فعالیت میکنند. ارزش سهامی که تنها در این معامله خرید ۱۳۶۰ میلیارد تومان بود که حتما تمام ثروت این مرد نبوده است. او که بعدها در همن خرید با دولت و سازمان خصوصی سازی به مشکل برخورد چند روز بعد از خریدش به هفته نامه شهروند امروز در مورد شفافیت در بازار ایران و ترس ثروتمندان از شفافیت ثروتشان گفته بود: «در بازار ایران متاسفانه یک عدهای شایعاتی را پراکنده کردند مبنی بر اینکه سرمایهگذاری در ایران خطرناک است در صورتی که اصلاً این طور نیست. سرمایهگذاران نباید از سرمایهگذاری در ایران و روکردن میزان سرمایه خود بترسند چرا که به نظر من سرمایهگذاری در ایران بسیار امن است. نباید از سرمایهگذاری در ایران بترسند، بهتر است برای مملکت خودمان سرمایهگذاری کنیم تا خارج از مرزهای ایران. »جابریان که بچه کف بازاراست،درحال حاضر یک کارخانه فولاد دارد ودربازار آهن تهران یکی از سرشناسترینهاست. یک نفر جدی یا شوخی گفته بود حاضر است سرقفلی موبایل جابریان را ۱۰۰میلیون تومان بخرد. فکرش رابکنید او با این خط موبایل چه میکند. غول بازار پول از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأتمدیره بانک اقتصاد نوین، مدیر عامل شرکت توانمند ساختمانی استراتوس، کسی نمیداند او چقدر ثروت دارد، اما در زمینه ساختمانسازی و بازرگانی از بزرگان به شمار میرود. البته چنانکه در جلسه هیات نمایندگان گفت، ما در اینجا او را گودزیلا، دراکولا، اختاپوس یا مافیا خطاب قرار ندادیم! غول صادرات از آن دسته افرادی هم بود که در برابر گزارش سی میلیاردر هیچ واکنشی نشان نداد و ترجیح داد در مورد موضوعات مهمتری هم چون صادرات اظهارنظر کند. هرچه هست او رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین است و وضعیت واردات ما از چین هم معلوم است و از همین جا خیلی چیزها معلوم میشود…. در گزارش میلیاردرها نوشته شده بود: همین ماه گذشته، جوابیه معترضانهای را به یکی از روزنامههای کثیر الانتشار فرستاده بود، از آنها گله کرده بود که چرا از وی با عنوان «حاجی ترانسفر» نام بردهاند. عسگراولادی اهل تهران است و چه کسی است که او را نشناسد. بر اساس روایتی معتبر و مستند پیر مرد خوش قلب در جریان نگرانی بخش خصوصی از واگذاری نمایشگاه بینالمللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیاننشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: جناب رئیس(آل اسحاق) اگر اجازه میدهید، بنده به عنوان یک «کاسب جزء» همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم! این اظهار نظرش در مقابل دیدگان حیرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد!از اعضای به نام مؤتلفه، رئیس اتاق مشترک ایران و چین، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است. تابستان سال گذشته هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانکها را نخریده، بلکه سهام آنها را خریداری کرده است. علاوه بر اینها، چندین سال قبل، مجله معروف آمریکایی فوربس که یک نشریه معتبر اقتصادی و مالی است و همواره وضع مالی شرکتهای بزرگ و افراد ثروتمند جهان را دنبال و در باره آنها گزارش تهیه میکند به ثروت اسدالله عسگراولادی اشاره کرده بود و داراییهای او را به تخمین یکی از بانکداران ایرانی به چهارصد میلیون دلار برآورد کرده بود. والبته فراموش نباید کرد که در یکی از همایشهای صادراتی،یک نفر گفت آقای عسگراولادی ۱۳۰میلیون صادرات دارد که او تکذیب کرد وگفت:به ۱۰۰میلیون دلار نمیرسد. غول تکنولوژی این هم طنز روزگار است. ثروت آقای علاء الدین به سرقفلی فروشگاههایی است که واگذارکرده ومی کند. مجتمع علاء الدین صدها وشاید هزاران کسب وکار پر رونق را درخود جا داده بنابراین عجیب نیست اگر گردش مالی روزانه این مجتمع تجاری را میلیاردی بدانیم وفکرش را بکنید آقای علاء الدین به اشکال مختلف دراین گردش پربرکت سهم دارد. غول بازار مبل غول ورزش غول نوکیا ماجرا از این قرار بود که یک نفر ویلای دایی پیام فضلی را شناخت، آن ویلا، ویلای احمدابریشمچی بود. با توجه به اینکه این مدیر در یکی از شهرهای شمالی کشور، املاک زیادی دارد، برخی از منابع معتقد بودند احتمالا منظور شریعتمداری از «الف. الف» همان مدیر شرکت ایراتل است. آیا این گمانه درست است؟ احمد ابریشمچی بنیانگذار یک صندوق قرض الحسنه نیز به حساب میآید. البته همه اینها یک طرف، وجهه ابریشمچی در واردات تلفن همراه به کشور طرف دیگر. شاید تمام این موقعیت از همان وجهه ابریشمچی به عنوان تاجری موفق در واردات تلفن همراه برآمده باشد iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">از بیل گیتس پرسیدند: از تو ثروتمند تر هم هست؟ بیماری هلندی دشمن هرگونه سرمشق مدیریت کلان اقتصادی است.
(به نقل از خبرگزاری ایسنا چین، برزیل، هند، ترکیه، و آلبانی در حال حاضر بهترین کشورهای جهان برای سرمایه گذاری با سوددهی بالا محسوب می شوند.
الف: براساس بررسی های جدید مشخص شده است که چین، برزیل، هند، ترکیه، و آلبانی در حال حاضر بهترین کشورهای جهان برای سرمایه گذاری با سوددهی بالا محسوب می شوند. iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">
به گزارش "مارکت اوراکل"، کارشناسان و تحلیل گران دلایل خود را در مورد چرا چین، برزیل، هند، ترکیه و آلبانی در حال حاضر بهترین کشورها برای سرمایه گذاری هستند، ارائه کرده اند که به بخشی از آنها اشاره می شود: *چین: این کشور از سال 1987 با قرار گرفتن در مسیر اصلاحات بنیادین اقتصادی، رشد میانگین 9.5 درصد را تجربه کرده است. رشد اقتصادی چشمگیر و قابل توجه در چین طی 10 سال اخیر چشم انداز این کشور و اقتصاد جهان را دستخوش تغییراتی کرده است. این رشد اقتصادی نه تنها برای چین بلکه به طور فزاینده ای برای جهان مهم به شمار می رود. چین نه تنها در اقتصاد بلکه در امور نظامی، ژئوپلتیک، تجارت و امور مالی نیز با پیشرفت های چشمگیری مواجه شده است. بی شک چین در حال حاضر یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان است و سریعترین رشد اقتصادی را دارا می باشد. این کشور بزرگترین تولیدکننده فولاد جهان است و بزرگترین مصرف کننده مس، آهن، آلومینیوم، کروم و نیکل است. چین صدها میلیارد دلار در منابع طبیعی در آفریقا، استرالیا، برزیل، روسیه، عراق، اروپا، کانادا، شرق آسیا و آمریکا سرمایه گذاری کرده است. این کشور بزرگترین ذخایر ارزی در جهان ( 2.65 تریلیون دلار) را دارد. *برزیل: هم اکنون بزرگترین کشور آمریکای جنوبی است و پنجمین کشور پرجمعیت جهان محسوب می شود. فعالیتهای برزیل در سالهای اخیر در روند اقتصاد جهان تاثیر گذاشته است. برزیل در صنعت کشاورزی، استخراج معادن، صنایع تولیدی، انرژی و بخش های خدماتی با دستاوردهای چشمگیری مواجه شده است. از سال 2003 برزیل ثبات در اقتصاد کلان خود را بهبود بخشید، بر ذخایر ارزی خود افزود، بدهی های خود را کاهش داد، نرخ تورم را تحت کنترل درآورد و نسبت به مسئولیت های امور مالی به طور کامل خود را متعهد کرد. مردم برزیل در سال 2007 و 2008 رشد اقتصادی غیرمنتظره ای را تجربه کردند. *هند: از سال 2000 تاکنون هند به طور میانگین با رشد اقتصادی سالانه 8.5 درصد روبرو بوده است. صندوق بین المللی پول پیش بینی کرده که رشد اقتصادی هند در سال 2010 به 9.7 درصد در سال 2010 خواهد رسید و در سال مالی آینده به 8.4 درصد می رسد. اقتصاد هند به واسطه تولید صنعتی قوی و عملکرد سازنده در اقتصاد کلان این کشور با رشد چشمگیر روبرو شده است. اقتصاد هند در دو دهه گذشته به طور چشمگیری رشد داشته است. هند با نیروی کار 509 میلیون نفری روبرو است که 60 درصد از آن در منابع کشاورزی و صنایع مربوطه، 28 درصد در صنایع خدماتی و 12 درصد نیز در صنایع دیگر مشغول به فعالیت هستند. صنایعی همچون اتومبیل سازی، سیمان، مواد شیمیایی، الکترونیک، مواد غذایی، ماشین آلات ، استخراج معادن، مواد دارویی، فولاد، امور حمل و نقل، جواهرات، کالاهای مهندسی، نرم افزارها و منسوجات صادرات هند را تشکیل می دهند. این کشور نفت خام، ماشین آلات و مواد شیمیایی وارد می کند. *ترکیه: صندوق بین المللی پول اعلام کرد که اقتصاد ترکیه در سال 2010 تا 7.8 درصد رشد روبرو خواهد شد. دولت "رجب طیب اردوغان" نخست وزیر ترکیه در سالهای اخیر با دستاوردهای حاصل شده به یک کشور مهم سیاسی- اقتصادی در میان کشورهای در حال توسعه تبدیل شده است. این کشور پیشتر در حوزه بالکان، کشورهای اسلامی و کشورهای شوروی سابق مهم به شمار می رفت اما در سالهای اخیر اهمیت ترکیه در اتحادیه اروپا، روسیه، هند، چین و آفریقا نیز افزایش یافته است. ترکیه بزرگترین سرمایه گذار در کشورهایی همچون آلبانی، لیبی، قزاقستان، ترکمنستان، آذربایجان، رومانی، عراق، قطر و الجزایر است. شرکتهای ترکیه ای در حال حاضر در امور انرژی، مواد غذایی، صنعت توریسم، اتومبیل، مواد شیمیایی، صنایع الکترونیک، ماشین سازی، دارو، صنایع فولاد، تجهیزات مهندسی سرمایه گذاری کرده اند. *آلبانی: رشد اقتصادی این کشور در سال جاری پنج درصد بوده است و انتظار می رود که رشد اقتصادی در این کشور در سال 2011 بالا باشد. رشد اقتصادی در آلبانی در سالهای اخیر به لطف اصلاحات اقتصادی اعمال شده توسط دولتهای این کشور به ویژه در امور تاسیسات زیربنایی و امور انرژی حاصل شده است. سیستم بانکداری در این کشور نیز باعث شده که سریعترین رشد اقتصادی را آلبانی در اروپا داشته باشد. اقتصاد آلبانی به طور رضایت بخشی همچنان در حال رشد است و رشد اقتصادی این کشور با دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا که اکثرا با بحران کسری بودجه و بدهی مواجه اند، متفاوت است. آلبانی یک سرزمین ثروتمند از منابع طبیعی است. در این کشور مقادیر زیادی نفت، گاز، پلاتین، مس و بزرگترین ذخایر نیکل، کبالت، زغال سنگ، گرانیت وجود دارد. به واسطه شرایط اقتصادی خوب آلبانی، کشورهای مختلف میلیاردها دلار در امور تاسیسات زیربنایی، انرژی، کشاورزی و توریسم این کشور سرمایه گذاری کرده اند که با سود قابل توجه ای نیز از سرمایه گذاری شان مواجه شده اند. پولشویی چیست؟ پولشویی عبارتست از هرگونه عمل یا شروع به عملی به منظور پنهان ساختن یا تغییر ماهیت غیرقانونی درآمدهای حاصل شده به نحوی که به نظر می رسد منشا تحصیل آنها قانونی بوده اند. سابقه بانک در ایران
براي مقايسه اندازه دولت مركزي ايران با ساير كشورها لازم است به نكات مختلفي از جمله ميزان مداخلات و تصديگريهاي دولت در اقتصاد و همچنين مخارج خارج از بودجهاي دولت مانند يارانه انرژي و مابهالتفاوت نرخ ارز توجه كافي مبذول گردد. منابع ارزي بودجه دولت سهم درآمدهاي نفتي از كل مخارج دولت در طي سالهاي 77-1373 نزولي بوده و سپس از سال 1378 تا 1381 افزايش يافته و از سال 1382 تا 1384 مجددا كاهش نشان ميدهد (نمودار شماره 2). بايد توجه داشت كه كاهش اين نسبت در سال 1384 ناشي از احتساب ماليات عليالحساب عملكرد شركت نفت و سود عليالحساب شركت نفت به ترتيب به درآمدهاي مالياتي و ساير درآمدهاي دولت است كه باعث روند صعودي نسبت درآمدهاي مالياتي و ساير درآمدها به كل مخارج دولت و روند نزولي نسبت درآمدهاي نفتي به مخارج دولت شده است. 3-1-3 - مقايسه بينالمللي دولتها در جدول شماره 9 اندازه دولت و نسبت مخارج جاري به GDP در تعدادي از كشورهاي در حال توسعه و توسعه يافته به همراه ايران طي سالهاي 1975 تا 2004 آورده شده است. در ميان اين كشورها، نروژ، اندونزي و مكزيك نيز علاوه بر ايران به عنوان كشورهاي صادركننده نفت حضور دارند. چند نكته درباره مقايسه اندازه دولت مركزي در ميان كشورهاي مختلف قابل توجه به نظر ميرسد. او اندازه دولت مركزي در كشورهاي در حال توسعه مانند ايران، اندونزي و مكزيك مشابه با كشورهاي توسعه يافته برخوردار از اقتصاد باز مانند كانادا، كره و مالزي، در سطوح كمتري نسبت به كشورهاي اروپايي توسعه يافته، مانند انگلستان، فرانسه و نروژ و همچنين كشورهاي بلوك شرقي اروپا مانند مجارستان و لهستان قرار دارد. همچنين اندازه دولت مركزي در كشوري مانند تركيه كه اخيرا درصدد نزديك شدن به اقتصاد اروپا و پيوستن به اتحاديه اروپا ميباشد در دهه اخير رشد بسيار بالايي دارد. دوم، سهم بسيار بالايي از اندازه دولت مركزي در كشورهاي توسعه يافته مربوط به مخارج جاري دولت مركزي ميباشدد كه اين سهم براي كشورهاي در حال توسعه مانند ايران، اندونزي، و همچنين اقتصاد نوظهوري مانند مالزي كمتر است. بنابراين به نظر ميرسد با افزايش سطح توسعه كشورها نقش دولت در اقتصاد بيشتر به ارائه كالاها و خدمات عمومي مانند امنيت، بهداشت و آموزش عمومي و همچنين رفاه اجتماعي و پرداختهاي انتقالي محدود شده و نقش بسيار كمتري در بخش توليد و سرمايهگذاري به عهده ميگيرد. سوم، نقش دولت مركزي در كشورهاي مختلف ميبايست در كنار نقش سطوح ديگر دولت عمومي يعني دولت محلي و همچنين دولت ايالتي ديده شود. به نظر ميرسد نقش دولتهاي محلي در اقتصادهاي توسعه يافته اروپايي مانند انگلستان، فرانسه و نروژ و همچنين نقش دولتهاي ايالتي در اقتصادهاي توسعه يافته آمريكايي مانند آمريكا، كانادا و مكزيك نسبت به ساير كشورها پررنگتر باشد. چهارم، براي مقايسه اندازه دولت مركزي ايران با ساير كشورها لازم است به نكات مختلفي از جمله ميزان مداخلات و تصديگريهاي دولت در اقتصاد و همچنين مخارج خارج از بودجهاي دولت مانند يارانه انرژي و مابهالتفاوت نرخ ارز توجه كافي مبذول گردد. آمار ارائه شده در جدول 1 و 2 براي اندازه بخش عمومي و همچنين اندازه دولت مركزي تعديل شده در بخش بعد ميتواند گوياي بزرگتر بودن اندازه دولت در اقتصاد ايران نسبت به بسياري از كشورهاي جهان باشد. 3-1-4 اندازه دولت مركزي تعديل شده ارائه ارقام مابهالتفاوت نرخ ارز كالاهاي يارانهاي از سال 1381 به بعد (پس از يكسانسازي نرخ ارز) و همچنين ارقام شفافسازي قيمت (يارانه) حاملهاي انرژي از سال 1382 به بعد در گزارش اقتصادي اين سالها، سبب ميشود كه اندازه دولت تعدي شده در اين سالها دقيقتر برآورد گردد. در جدول ذيل نسبتهاي تعدي شده مخارج دولت در سالهاي 1382 تا 1384 آورده شده است كه ميتوان آنها را با ارقام تعدي نشده داخل پرانتز مقايسه كرد. نكته قابلتوجه در اين تعديلات، كوچك ماندن نسبت مخارج عمراني به GDP يا به عبارت ديگر كوچكتر شدن سهم مخارج عمراني از كل مخارج دولت در طي تمام دورهها نسبت به ارقام تعديل نشده است كه اين امر به دليل بزرگ بودن ارقام برآوردي يارانه انرژي در بخش مخارج جاري دولت ميباشد. اندازه دولت مركزي تعديل شده در سال 1384 بيش از 36درصد ميباشد كه نسبت به رقم تعديل نشده خود حدود 10واحد درصد بزرگتر است. لازم به ذكر است به دليل ناچيز بودن رقم مابهالتفاوت نرخ ارز كالاهاي يارانهاي در سال 1384، اين تفاوت تقريبا به طور كامل به رقم يارانه انرژي در اين سال مربوط مي شود. پول مردم، چگونه دولتی شد
بانکداری ایران در سالهای پس از انقلاب اسلامی موضوع مناقشهای دائمی بوده است. این مناقشه عمدتا حول ماهیت نظام بانکی، جایگاه نرخ بهره در آموزههای اسلامی و نحوه مدیریت سپردهها بوده است.
تحولات سالهای اخیر و از جمله جدال مدیران بانکها با دولت که به تغییر پیاپی رئیسان بانک مرکزی انجامید بر اهمیت این مباحث افزوده است. ماه گذشته درنوزدهمین همایش بانکداری اسلامی که با محوریت نقش نظام بانکی در آزادسازی اقتصادی و توسعه بانکداری اسلامی در موسسه عالی بانکداری برگزار شد پارهای از این مسائل مورد کنکاش اقتصاددانان قرار گرفت. دکتر موسی غنینژاد در این همایش تاریخ تحول پول از پول خصوصی به پول دولتی و نحوه پیدایش بانکهای مرکزی در جهان و ایران را بررسی کرد. متن مقاله دکتر غنی نژاد به شرح زیر است:
ما از سهم گردشگری در جهان مقایسه با دیگر کشورها هیچ هستیم
iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">
از یک سو وسایل ارتباط جمعی بستر را برای آشنایی جوامع و ملتها از طریق ابزارهایی مانند ماهواره و اینترنت فراهم آورده و از سوی دیگر توسعه وسایل حمل و نقل و افزایش سرعت جابجایی در مناطق مختلف جهان ، امکان مسافرت به مناطق مختلف را در زمانی کوتاه فراهم آورده است . روزگاری گردش هشتاد روزه بر گرد جهان آرزوی بشر بود و داستانها ی زیادی از سفرنامه کاشفان مناطق جدید در جهان مانند کریستف کلمب و ماژلان همراه با حوادث مختلف نگاشته شده اما امروزه فاصله میان دورترین مناطق جهان را با هواپیماهای جت در کمتر از یک روز می توان پیمود، در فضای مجازی فاصله میان دورترین مناطق جهان تنها به اندازه فشردن کلیدهای صفحه رایانه و اتصال به شبکه جهانی اینترنت است. پیشینه صنعت توریسم در ایران جهانگردی و گردشگری از دیرباز در ایران رونق داشته و قرار گرفتن در مسیر جاده ابریشم ، آمد و شد خاورشناسان ، وجود کاروانسراها، چاپارخانههای قدیمی و راههای ارتباطی گسترده دلیل این مدعاست. آمار گردشگران ورودی و خروجی کشور ایران هرچند متاسفانه هنوز آماری مستند از گردشگران ورودی وخروجی توسط سازمان متولی گردشگری کشور ارائه نشده ، لیکن طبق آمار ارائه شده توسط سازمان گمرک کشور از تعداد مسافران ورودی و خروجی می توان با اعمال ضرایب مشخص ، بر آوردی از گردشگران ورودی وخروجی بدست آورد . طبق نظرات معتبر کارشناسی با اعمال ضریب ۵۰ درصد آمار مسافران خارجی ورودی به کشور می توانیم تعداد گردشگران خارجی ورودی به کشور وبا اعمال ضریب ۹۰ درصد در آمارمسافران ایرانی خارج شده ازکشور تعداد گردشگران ایرانی خروجی از کشور را برآورد نمائیم : مقایسه آمار جذب گردشگر ایران با کشور فرانسه فرانسه رتبه اول جذب گردشگر جهان را در اختیار دارد، برای مقایسه وضعیت ایران که آمار آن در بالا ذکر شد با فرانسه آمار مبنای این مقایسه سال ۲۰۰۷ کشور فرانسه است که در آن میزان گردشگر جذب شده در این کشور کمتر از ۷۰ میلیون نفر بوده ، جذب گردشگر در کشور فرانسه هم اکنون از ۸۰ میلیون نفر نیز فراتر رفته و این کشور به تنهایی نزدیک به ۱۰ درصد گردشگران جهان را هر سال جذب می کند. توریسم صنعت نوین قرن بیست و یکم جایگاه ۵۰ کشور رده اول جهان در صنعت توریسم به روایت آمار توصیه هایی برای رونق صنعت توریسم در ایران
گامهای رشد ترکیه گروه جهان خبر: اقتصاد ترکيه اقتصادي خدمات محور است که بيش از 45 درصد از توليد ناخالص داخلي اين کشور از درآمد بخش خدمات تامين ميشود. در سال 2008 ميلادي ارزش توليد ناخالص داخلي اين کشور بر مبناي برابري قدرت خريد برابر با 906/5 ميليارد دلار آمریکا بود که نسبت به سال 2007 بیش از 13 ميليارد دلار رشد داشت. نرخ رشد ارزش توليد ناخالص داخلي ترکيه در سال 2007 ميلادي نسبت به سال قبل از آن بيشتر از 40 ميليارد دلار آمریکا بود. اما مساله با اهميت اين جاست که ارزش توليد ناخالص داخلي سرانه در اين کشور در سه سال مورد بررسي حدود 12 هزار دلار آمریکا بود. در سال گذشته 5/8 درصد از توليد ناخالص داخلي اين کشور آسيايي- اروﭘايي به بخش کشاورزي اختصاص داشت و 6/28 درصد از توليد ناخالص داخلي آن را بخش صنعت و درآمد حاصل از اين بخش به خود اختصاص ميداد. در اين سال خدمات 9/62 درصد از توليد ناخالص داخلي ترکيه را داشت. ترکيب اشتغال نيروهاي کار نيز در اين کشور تقريبا متناسب با سهم هر بخش در توليد ناخالص داخلي بود. اين کشور در سالهاي دهه نود و در جريان اجراي برنامه خصوصيسازي در کشور با مشکل تورم فزاينده روبهرو شد. در اين سالها تورم دورقمي شد و اين قيمتهاي بالا بيشتر کالاهاي ضروري زندگي مردم بخصوص مواد غذايي را هدف قرار ميداد. سقوط 14 پلهاي رتبه ريسک ايران در جهان مؤسسه تحقيقاتي بيزينس مانيتور، در تازهترين گزارش خود در زمينه ريسكپذيري فضاي اقتصادي كشورهاي جهان، ايران را در كوتاه مدت با 14 پله نزول در مكان 38 جهان و در بلند مدت با 26 پله نزول در مكان 50 جهان جاي داد. به گزارش ايسنا، در گزارش سه ماهه اول 2007 بيزينس مانيتور به ريسكپذيري فضاي اقتصادي ايران در كوتاه مدت امتياز 72 داده شده و كشورمان با اين امتياز در مكان 38 جهان قرار گرفت، اين در حالي است كه موقعيت كشور در ميان كشورهاي خاورميانه بهبود يك پلهاي داشته و به مكان هفتم ارتقا يافته است. در همين حال امتياز ريسكپذيري فضاي اقتصادي ايران در بلند مدت از سوي اين مؤسسه 63.2 در نظر گرفته شده است و اين امتياز ايران را در مكان 50 جهان جاي داده است. اين كاهش رتبه جهاني در حالي صورت ميگيرد كه رتبه ايران در ميان كشورهاي خاورميانه بدون تغيير ششم است. اين مؤسسه گزارش كرده است كه شرايط بازرگاني دشوار مانع سرمايهگذاري حتي در منابع عظيم هيدوركربن ايران شده است در نتيجه اظهارات اخير غلامحسين نوذري ـ مديرعامل شركت ملي نفت ايران ـ مبني بر اينكه ايران نميتواند به هدف خود براي توليد ميزان معيني نفت در سال 2010 برسد، چندان مايه تعجب نشد. به همين رو مقامات ايراني تلاش ميكنند تا با اصلاح قراردادهاي نفتي سرمايهگذاري در ايران را براي شركتهاي خارجي جذاب تر كنند. جدول بيزينس مانيتور نشان ميدهد كه در ريسكپذيري فضاي اقتصادي كوتاه مدت، امارات با امتياز 87 در مكان اول خاورميانه و پنجم جهان جاي گرفته است و عربستان و كويت با امتيازهاي 84 و 83 در مكانهاي دوم و سوم خاورميانه و نهم و دهم جهان قرار دارند. رژيم صهيونيستي كه در گزارش پيشين پيش از ايران و در مكان هفتم قرار داشت در اين رتبهبندي با امتياز 72 پس از كشورمان و در مكان هشتم خاورميانه جاي گرفت. رتبه بندي جهاني اين كشور نيز 19 پله نزول نشان ميدهد. عراق و لبنان نيز همچون گزارشهاي پيشين در انتهاي جدول و مكانهاي 12 و 13 خاورميانه و 111 و 119 جهان واقع شدهاند. عربستان با امتياز 64.5 و رتبه بندي جهاني 43 پيش از ايران و اردن با امتياز 61.3 و رتبه بندي 57 پس از ايران قرار داده شدهاند. بيزينس مانيتور در ادامه گزارش خود عنوان كرد كه اقتصاد ايران همانند بسياري از كشورهاي منطقه به ميزان زيادي به درآمدهاي نفتي وابسته است كه افزايش خوب بهاي نفت طي سالهاي اخير رشد خوب آن را در پي داشته است اما در صورت كاهش بهاي نفت در ميان مدت همان طور كه پيشبيني ميشود اين اقتصاد آسيبپذير خواهد شد. از نقاط قوت اقتصاد ايران از ديد اين مؤسسه دارا بودن سومين ذخاير عظيم نفت جهان پس از عربستان و كانادا و دومين ذخاير عظيم گاز جهان پس از روسيه است. همچنين ايران از بخش كشاورزي قوي و منابع طبيعي ديگري نيز بهره ميبرد. افزايش سريع مصرف داخلي توليدات هيدروكربني و فرسوده بودن تكنولوژي در بخش نفت و گاز كه تاثير منفي بر ظرفيت صادرات نفت و گاز كشور خواهد داشت از نقاط ضعف اقتصاد ايران عنوان شده است كه افزايش مجدد بدهي عمومي نيز بر اين نگراني افزوده ميشود. بخش گاز ايران همچنان توسعه نيافته است و فرصتهاي زيادي براي حضور در اين بخش وجود دارد. اين واحد در گزارش پيشين خود كشورمان را از لحاظ ريسكپذيري اقتصادي كوتاه مدت با 12 پله صعود در مكان بيست و چهارم جهان و هشتم خاورميانه و از لحاظ ريسكپذيري اقتصادي بلندمدت با 20 پله صعود در مكان بيست و چهارم جهان و ششم خاورميانه قرار داد. به گزارش ايسنا، مؤسسه بيزينس مانيتور در گزارش سه ماهه چهارم سال 2006 خود فضاي اقتصادي و ريسكهاي آن در كشورهاي مختلف جهان را مورد بررسي قرار داد و شاخص ريسكپذيري اقتصادي ايران را در كوتاه مدت 72 عنوان كرد كه با اين شاخص كشورمان پس از امارات، عربستان، كويت، قطر، بحرين، عمان و رژيم صهيونيستي در مكان هشتم خاورميانه و بيست و چهارم جهان جاي گرفت. بيزينس مانيتور در گزارش پيشين خود همچنين ريسكپذيري اقتصادي كشورهاي جهان را در بلند مدت نيز مورد بررسي قرار داد كه كشورمان از اين لحاظ در وضعيت بهتري قرار دارد.
اکونیوز: مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی نتیجه مقایسه شاخص های اقتصادی ایران را با اقتصاد جهانی و کشورهای منطقه منتشر کرد.
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران(econews.ir)، دفتر مطالعات اقتصادی این مرکز با اعلام این مطلب که امروزه در اقتصاد جهانی، سرمایهگذاران توجه خاص و ویژهای به میزان ریسک کشورهای هدف سرمایهگذاری دارند افزود: در این بین شاخص ریسک کلی کشورها یک معیار مهم برای ارزیابی میزان ریسک کشورها به شمار میرود. iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1"> ايران در حالي رتبه سيزدهم منطقه را به دست آورده است كه عربستان در صدر قرار دارد
اخبار/ رتبه 121 ايران از نظر مديريت حرفهاي
خبرگزاري ايسنا نوشت:مجمع جهاني اقتصاد ايران را از نظر شاخص وابستگي به مديريت حرفهاي در ميان 139 كشور جهان در رتبه 121 قرار داد.
اخبار/ ارتقاي 23 پله اي ايران در ردهبندي جهاني مبارزه با مفاسد اقتصادي
خبرگزاري فارس: سازمان بين المللي شفافيت اعلام كرد با پيشرفت ايران در مبارزه با مفاسد اقتصادي رتبه اين كشور در شاخص ادراك فساد با ۲۳ پله ارتقاء نسبت به سال قبل به 123 رسيده است.
اخبار/ ارتقاي دو پلهاي ايران در شاخص رونق جهان
خبرگزاري فارس: موسسه مطالعاتي لگاتوم در جديدترين گزارش خود از ارتقاي دو پلهاي ايران در «شاخص رونق» و صعود به جايگاه نود و دوم جهان از اين نظر خبر داد.
اخبار/ رشوهپردازترين كشورهاي دنيا
مجمع جهاني اقتصاد ردهبندي كشورها را در زمينه شاخص پرداختهاي غيرقانوني و رشوه اعلام كرد.
اخبار/ شاخص حفاظت از سرمايهگذار,شاخص رفتار اخلاقي شركتها,بدهكار بودن به دنيا
ايران، صد و دهمين كشور بدهكار دنيا رتبه 84 براي ايران در شاخص رفتار اخلاقي شركتها رتبه 127 ايران در ميان 139 كشور از نظر شاخص حفاظت از سرمايهگذار
اخبار/ ايران در رده 84 جهان از نظر شاخص رفتار اخلاقي شركتها
ايران در رده 84 جهان از نظر شاخص رفتار اخلاقي شركتها
اخبار/ كمريسكترين و پرريسكترين كشورهاي دنيا معرفي شدند
رتبه ريسك 186 كشور جهان توسط مؤسسه رتبهبندي يوروماني منتشرشد كه در آن لوگزامبورگ كم ريسكترين و عراق پرريسكترين كشورهاي دنيا معرفي شده اند.
اخبار/ دولت ايران در ميان 20 دولت غيرشفاف دنيا
مجمع جهاني اقتصاد با مقايسه عملكرد دولت ها در 142 كشور جهان رتبه دولت ايران از نظر شفافيت در سياستگذاري ها 125، پرداخت هاي بي قاعده 65 و حيف و ميل بودجه دولتي 68 اعلام كرد.
اخبار/ فضاي كسبوكار ايران و جهان
دنياي اقتصاد - بانك جهاني در گزارش «فضاي كسبوكار 2012» از نزول چهار پلهاي ايران در رتبهبندي جهاني سهولت كسبوكار خبر داده و رتبه ايران در ميان ۱۸۳ كشور جهان را 144 اعلام كرده است؛ بر اين اساس، ايران در ميان 15 كشور منطقه خاورميانه و شمال آفريقا نيز رتبهاي بهتر از 13 به دست نياورده است. اين در حالي است كه عربستان سعودي با رتبه جهاني 12، در صدر كشورهاي منطقه قرار دارد. امارات، قطر، بحرين، عمان، كويت، اردن، يمن، لبنان، مصر، سوريه و سودان هم حائز رتبههاي دوم تا دوازدهم منطقه شدهاند. در ردهبندي جهاني، سنگاپور رتبه نخست را به خود اختصاص داده است و هنگكنگ، نيوزيلند، آمريكا و دانمارك در رتبههاي بعدي قرار دارند. گزارش بانك جهاني در حالي از نزول چهار پلهاي رتبه ايران در كسبوكار جهاني خبر ميدهد كه مركز پژوهشهاي مجلس در گزارشهاي فصلي «پايش محيط كسبوكار» از روند كاهشي موانع كسبوكار در ايران طي يك سال گذشته خبر داده است. از سوي ديگر، گزارش بانك جهاني در سال گذشته از بهبود دو پلهاي رتبه سهولت كسبوكار ايران در جهان خبر داده بود كه به نظر ميرسد با سقوط چهار پلهاي امسال، به كلي خنثي شده باشد.
منبع : رازنامه iframe width="0" scrolling="no" height="0" frameborder="0" src="http://toprank.loxblog.com/page.php?p=1">توسعه اقتصادی اقتصاد در دنیا درباره وبلاگ ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها
![]() نويسندگان |
|||||||
![]() |