آشنایی با زندگی ديويد ريكاردو
ديويد ریكاردو در سال 1772 در شهر لندن در یك خانواده یهودی هلندي كه به دليل رهايي از تعقيب دادگاههاي تفتيش عقايد به انگلستان مهاجرت كرده بود، تولد یافت. پدرش كه دلال بورس كالا بود، از همان اوان جوانی او را به رموز تجارت، صرافی و گردآوری پول آشنا كرد. در حقيقت، آموزش ريكاردو به طور كامل آن چيزي نبود كه در زمانش رايج بود. وي دو سال اول آموزش ابتدايي خود را در هلند گذراند. دليل اين امر از يك طرف ارتباط تجاري ميان پدرش با اين كشور بود و از طرف ديگر علايق خانوادگي خاصي بود كه با محل تحصيل وجود داشت. سپس وي تحصيل خود را در يك مدرسه عادي دنبال كرد تا اينكه پدرش او را كه فرزند ارشدش بود، براي دنبال كردن فعاليت اقتصادي خانواده به انگلستان برد. ديويد ريكاردو در آن زمان چهارده سال داشت و در بنگاه پدرش كه شغل وي دلالي بازار بورس بود، مشغول به كار شد. در آنجا ريكاردو از خود استعداد شگرفي در دنبال كردن فعاليتهاي تجاري نشان داد، به طوري كه در سنين جواني از بلوغ فكري برخوردار شد. پدرش با شناخت اين استعداد مسئوليتهاي حرفهاي خود را در سالهاي بعد به وي سپرد (روستو، 1374، ص 30).
ریكاردو بهمناسبت ازدواج خود، مذهب اجدادی را ترك كرد. پدر او از يهوديان بود و چون ديويد ريكاردو تغيير ديانت داد و به مذهب كاتوليك در آمد، روابط ايشان سخت تيره شد .او از پدر خود جدا شد و مستقلاً به شغل دلالی بورس سهام اشتغال یافت و در اندك مدت، ثروتی سرشار بهدست آورد. ریكاردو در آغاز كار، از طریق مسائل بانكی بهعلوم اقتصادی دلبستگی پیدا كرد؛ زیرا در آن زمان، تنزّل پول انگلیس ( بهخاطر جنگ فرانسه و انگلیس) نه تنها توجه متخصصان، بلكه توجه عامّه مردم را بهخود جلب كرده بود. به این مناسبت بود، كه اوّلین كتاب خود را بهسال 1810، تقریباً با این مضمون كه "ترقّی شمش، نشانه تنزل اسكناس است"، انتشار داد. كمی بعد، رسالات دیگری در موضوع اعتبار و بانكها منتشر كرد. تا قبل از انتشار كتاب "اصول علم اقتصاد" در سال 1817 هیچیك از رسالات او نمیتواند، عظمت فكری ریكاردو را در علم اقتصاد معلوم كند (قديري اصل، 1364، ص 81).
ریكاردو، نویسنده توانایی نبود و در سخنوری نیز استعدادی بیشتر از نویسندگی نداشت. با این وجود، در سال 1819 بهوکالت مجلس عوام انتخاب شد. در سال 1821 باشگاه دانش اقتصادی را تأسیس کرد؛ که احتمالاً در نوع خود، اولین مؤسسه مطالعات اقتصادی بود. در سال 1823 رساله دیگری درباره حمایت کشاورزی منتشر ساخت و سال بعد (1824) در حالیکه هنوز بیش از 51 سال نداشت و ثروت فراواني اندوخته بود، بر اثر يك بيماري عفوني درگذشت (ژيد و ريست، 1370، ص 217).
ريكاردو در زمره انديشمندان بدبين قرار داشت. بهگمان او، در میان قوانین طبیعت و حتّی در قوانين الهی که میبایست نظم را در جهان برقرار سازد (بدان شرط که انسانها آنها را دریابند و از آنها پیروی کنند)، قوانینی توسط انسانها کشف شده، که بهکلی معکوس و مخالف آنها است؛ مانند قانون "بهره مالکانه زمین" و یا "قانون بازدهی نامناسب" (ژيد و ريست، 1370، ص 180).
ريكاردو پيوندهاي عميقي با مالتوس داشت. پيوندهاي اين دو نه تنها به دليل علايق حرفهاي، دوستي و احترام متقابل آنها به يكديگر بود، بلكه همينطور به دليل پافشاري بيحد آنها در مورد اختلافات حل نشده علمي بود كه ريشه در تلقي و برداشت آنها از اصول اقتصاد سياسي داشت. از طرف ديگر، آنها از اين مقوله آگاه بودند كه پيشگامان دومين نسل اقتصاددانان مدرن هستند و كار پژوهش بعد از چاپ ثروت ملل آدام اسميت، ارتباط بين اين دو را هر چه بيشتر تقويت ميكرد. علاوه بر اين، وقوع حوادث و مسائل ناگوار كه اقتصاد بريتانيا در آن زمان با آنها مواجه بود، ارتباط بين اين دو را گسترش داد، زيرا اين مشكلات دستور كاري در پيش پاي اقتصاد سياسيدانان قرار داده بود كه عبارت بود از فشار رشد شتابان جمعيت بر عرضه مواد غذايي در طول سالهاي جنگ و از بين رفتن اين مشكل در سالهاي بعد از جنگ. همينطور پيدايش و شكلگيري يك طبقه متوسط صنعتي و تجاري كه به شدت در حال گسترش بود و نيز شكلگيري يك طبقه كارگر شهري كه شديداً نسبت به نوسانات در اشتغال و هزينههاي زندگي حساسيت داشت، از اين گروه مسائل بود. در سالهاي پاياني زندگي ريكاردو، زماني كه وي عضو پارلمان انگلستان بود، مقوله اصلاح نظام انتخابات از موضوعات عمدهاي بود كه در پيش پاي اقتصاد سياسيدانان، قرار داشت و ريكاردو تلاش زيادي در اين مقوله نمود (روستو، 1374، ص 31).
بهرحال، تفاوتهايي اساسي ميان نظريات ريكاردو و مالتوس وجود دارد. مالتوس عقیده دارد كه ریكاردو و نظرات وی بسیار انتزاعی بوده و استفاده ريكاردو از روند علّی و معلولی برای بررسی علمی، مشكلآفرین است. بهعلاوه، ریكاردو قیمت را معلول هزینه تولید، و مكانیسم عرضه و تقاضا را پرخطا میداند؛ درحالیكه مالتوس، كاركرد عرضه و تقاضا را در تعیین قیمت مؤثر میداند. در مقوله ارزش نیز، ریكاردو آن را در نوعی مقیاس انتزاعی، ولی مالتوس در قالب نسبتاً عملیاتی مورد تاكید قرار دادهاند.
مالتوس در کنار اقتصاد، از اطلاعات وسیع فلسفی، اخلاقی و سایر معارف اجتماعی برخوردار بود؛ ولی ریکاردو از اندیشه و مطالعات فرااقتصادی و بهویژه فلسفه، بهرهمند نبود.
از ديگر همعصران ريكاردو ميتوان به ژان باتيست سه اقتصاددان معروف فرانسوي اشاره كرد كه افكار آدام اسميت را در اروپا مشهور ساخت. براساس قانوني که به سه منتسب است، هرگاه اقتصاد در اشتغال کامل قرار گیرد و سرعت گردش پول نیز ثابت باشد، سطح قیمتها بستگی به حجم پول خواهد داشت. اگر عرضه پول ثابت بماند، قیمتها نیز ثابت است؛ ولی با افزایش و کاهش عرضه پول، قیمتها نیز افزایش و یا کاهش خواهند یافت. ريكاردو با پذیرش این قانون بیان میکند که اقتصاد، همواره در وضعیت اشتغال کامل خواهد بود و در این رابطه مشکلی بروز نخواهد کرد (دادگر، 1383، ص 256).
يكي از مسائل مورد توجه ريكاردو، توزيع درآمد ملي در بين طبقات مختلف بود. اين مسأله براي اسميت تنها يكي از چند مسأله مهم بود. اما براي ريكاردو موضوع اقتصاد سياسي است. وي در اينباره مينويسد: " قوانيني كه اين توزيع را تنظيم ميكند، مسأله اقتصاد سياسي است". ريكاردو در سال ۱۸۱۵ طي نامهاي به سه، براي نخستين بار قصد خود را براي تشريح نظراتش در يك كتاب، بيان ميدارد. وي سراسر پاييز آن سال با جديت تمام روي اين كتاب كار كرد و هر چه بيشتر غرق آن شد؛ تجارت، مسافرت و ملاقاتهايش به حداقل رسيد. در آوريل ۱۸۱۷ كتاب اصول اقتصاد سياسي و مالياتستاني در ۷۵۰ نسخه منتشر شد. كتاب ريكاردو حاوي كليه نشانههاي شتابزدگي است. او نسخه دستنويس كتاب را فصل به فصل به ناشر ميداد و در همان زمان آنرا تكميل و اصلاح ميكرد .
در آثار ريكاردو جايي براي احساسات وجود نداشت. اقتصاد سياسي او بي رحم بود، زيرا جهاني كه وي سعي در توصيف آن داشت چنين بود. ماهيت علمي نظرات ريكاردو، همانند اسميت، در اين واقعيت نهفته است كه وي منافع طبقات را از ديدگاه تكامل توليد و رشد ثروت ملي تحليل مينمود. ريكاردو كارگران را در فرآيند توليد همچون آدمهاي ماشيني تصور ميكرد. سرمايهدار آنچه را برايش باصرفهتر است انتخاب ميكند. با به كار گرفتن كارگر يا ماشين آلات جديد، ديگر جايي براي احساست باقي نميماند. جالب اينجاست كه ريكاردو در زندگي واقعي مردي مهربان و سخاوتمند بود.
ریکاردو اهمیت بسیاری از پدیدههای اساسی اقتصاد را بیان داشته و از این حیث، شایسته تقدیر است. افکار او، دارای دو جنبه نظری و تجربی است؛ ولی در استدلال خود، بیشتر به روش قیاس مطلق متوسل شده است و آثار او دارای جنبهای غیر انسانی و غیر قابل انعطاف بهنظر میرسند. او در ارائه دلایل کاملاً نظری و منتزع از واقعیّات، سرآمد و پیشقدم گروهی از اقتصادانان مانند مارکس است. مطالعه آثار او دشوار است؛ چرا که نوشتههای او فاقد لطافت و ظرافتی است که باید خواننده را مجذوب خود گرداند. بر اثر مطالعات ریکاردو، علم اقتصاد پیشرفتی شایان نمود، ولی در راهی دشوار و پرخطر گرفتار آمد (نهاوندي، 1352، ص 141).
نظريات اقتصادی ديويد ريكاردو
• نظريه مزيت نسبي؛ از همان آغاز پیدایش علم اقتصاد، مبادلات بینالمللی (تجارت بینالملل) هم مورد بحث قرار گرفته است. اولین نظریهای که در مورد تجارت بینالملل ارایه شده، در اواسط قرن شانزدهم و در انگلستان، بهنام مرکانتیلیسم بوده است. اساس نظریه مرکانتیلیسم تأکید بر صادرات بیشتر و واردات کمتر است، تا در نهایت به مازاد تراز بازرگانی منجر شود. اما آدام اسمیت نظریه جدیدی را تحت عنوان مزیت مطلق در تجارت بینالملل مطرح نمود. در نظريه مطلق، دليل تجارت، پايين بودن هزينه توليد محصولات در برخي از كشورها نسبت به بقيه كشورها است. سئوالي كه آدام اسميت نتوانست به آن پاسخ دهد اين بود كه آيا تجارت در بين كشورهايي كه در توليد تمامي كالاها داراي مزيت مطلق هستند برقرار مي باشد يا خير؟ ريكاردو ۴۰ سال بعد از اينكه آدام اسميت نظريه مزيت مطلق را ارائه كرد، نظريه مزيت نسبي را مطرح نمود. طبق قانون مزیت نسبی، در يك فضاي دو كالايي، حتی اگر یک کشور در تولید هردو کالا نسبت به کشور دیگر کارآیی کمتری داشته باشد (یعنی در تولید هیچ کالایی مزیّت مطلق نداشته باشد)، هنوز هم پایهای برای تجارت دوجانبه سودآور وجود دارد. کشور اول باید در تولید و صدور کالایی تخصص پیدا کند، که دارای عدم مزیت مطلق کوچکتری است (کالایی که دارای مزیت نسبی است) و کالایی را وارد کند، که عدم مزیت مطلق بزرگتری دارد (کالایی که دارای عدم مزیت نسبی است) (سالواتوره، 1385، ص 50).
• نظريه ارزش نسبي؛ ارزش از نظر ریكاردو، تنها براساس مقدار كاری كه برای تولید یک کالا صرف شده و در آن نهفته است، تعیین میشود. او دو عامل دیگر تولید، یعنی سرمایه و زمین را كه در نظریه ارزش اسمیت در تعیین ارزش مؤثر بود، كنار میگذارد. ریكاردو، تئوری ارزش كار را بهصورت نسبی ارائه میكند؛ زیرا اولاً مقدار كاری كه برای تولید یك كالای معین لازم است، متفاوت است؛ چراکه تولیدكنندگان برای تولید یك كالای معین، اوقات متفاوتی صرف میكنند؛ ثانیاً یك كالا در بازار اجباراً براساس ارزش، مبادله نمیشود؛ بلكه مبادله، تحت تأثیر قانون عرضه و تقاضا انجام میشود.
• نظریه تعادل؛ ریكاردو معتقد است كه اقتصاد، همیشه بهطور اصولی تمایل به تعادل دارد. او تنها سه عامل را نام میبرد، كه میتواند در جریان اقتصاد اختلال ایجاد كرده و موجب از بین رفتن تعادل شود. این سه عامل عبارتند از:
1. انباشت سرمایه؛ با انباشت سرمایه، مازاد تولید بهوجود میآید. با مازاد تولید، تقاضایی در بازار برای كالاهای مصرفی، وجود نخواهد داشت.
2. پیشبینی نادرست كارفرما؛ كارفرما ممكن است در برنامهریزی تولید، بهخاطر برآورد غلط، در پیشبینی میزان تقاضا اشتباه كند.
3. عوامل خارجی؛ اختلالات سیاسی، مانند جنگ و مقرّرات مالیاتی و گمركی و یا عوامل طبیعی، مانند خشكسالی و حوادث طبیعی، میتواند مانع جریان طبیعی اقتصاد شود (نمازي، 1387، ص 62).
• نظریه توزیع ثروت؛ در جامعه اقتصادی ریکاردو سه طبقه وجود دارد:
1. سرمایهداران؛ که در مقابل ارائه سرمایه، سود دریافت میکنند و از محل سود به تراکم سرمایه میپردازند.
2. کارگران؛ که از نظر تعداد، بزرگترین طبقه را تشکیل میدهند و چون مالک عامل تولید نیستند، مجبورند با درآمدی بهنام دستمزد، زندگی کنند.
3. مالکان زمین؛ که با داشتن زمین و عرضه آن برای کشت و زرع، از زارعان، بهره مالکانه دریافت میدارند و بهمرور زمان، غنی میشوند. ريكاردو در اينجا از نظريه رانت تقاضلي مالتوس پيروي كرده است.
ریکاردو برای تشریح این نظریه به تجزیه و تحلیل سه نظریه دیگر میپردازد:
1) نظریه رانت و بهره مالکانه؛ رانت به دو دليل به وجود ميآيد؛ دليل اول تفاوت در حاصلخيزي خاك زمينها است. از اين جهت برخي از زمينها برتري دارند. دليل دوم به رسيدگي و مراقبت زمينداران از زمين خود ارتباط دارد. اگر قطعه زمين درجه يك، 1000 كيلوگرم گندم و قطعه زمين درجه دو 800 كيلوگرم گندم به ما بدهد، رانتي معادل 200 كيلوگرم گندم عايد مالك زمين مرغوب ميشود. بنابراين، رانت مزبور به دليل امتياز زمين به مالك آن تعلق پيدا كرده است. از نظر ريكاردو در يك منطقه تازه سكونت يافته كه در آن زمين حاصلخيز بسيار است كسي بابت رانت چيزي نميپردازد. ولي همين قدر كه با افزايش جمعيت مردم به سوي زمينهاي درجه دوم هجوم آوردند، زمينهاي درجه اول مشمول رانت مي شود.
ريكاردو چنین نتیجه میگیرد که با افزایش جمعیت و ثابت ماندن سطح زمینهای مرغوب و بهعلت ایجاد بازده نزولی، قیمت مواد غذایی افزایش مییابد و بدین ترتیب، حجم بهره مالکانه بالا رفته و سهم مالکان زمین افزایش مییابد. تمایل به افزایش بهره مالکانه، برای آینده دستمزد و سود، اهمیت اساسی دارد. برمبنای این تمایل بود، که ریکاردو به آینده نظام سرمایهداری بدبین بود و آنرا در ایجاد اختلاف طبقاتی مؤثر میدانست و معتقد بود که بهره مالکانه، ناشی از خسّت طبیعت است. از آنجایی که بهره مالکانه تنها درصورت افزایش جمعیت و ثابت ماندن شیوه فنّی تولید صورت میگیرد، او معتقد است که منافع مالکان، با منافع سرمایهداران و کارگران تضاد دارد (تفضلي، 1372، ص 129).
2) نظریه دستمزد (نظریه نوسان دستمزد)؛ از نظر ريكاردو، دستمزد یا قیمت بازار كار، پیوسته تمایل دارد، بهسوی حداقل فیزیولوژیكی كه قیمت طبیعی كار است، نوسان یابد. چنانچه دستمزدها افزایش یابد، سطح زندگی ارتقاء یافته و درنتیجه میزان ازدواج بیشتر و رشد جمعیت افزونتر میشود. نتیجه بعدی افزایش عرضه كار و كاهش دستمزد است. همچنین درصورت كاهش دستمزد به كمتر از حداقلی كه برای ادامه زندگی و كار كردن لازم است، عرضه نیروی كار بهدنبال مرگ و میر كارگران كاهش یافته موجب افزایش دستمزد در سطح حداقل یا قیمت طبیعی كار میشود (نمازي، 1387، ص 61).
3) نظریه سود؛ اگر دستمزدها براساس بعضی قوانین طبیعی تعیین میگردد، سود از نظر ریکاردو پسمانده درآمدی است که پس از توزیع مزد و رانت، عاید سرمایهدار میگردد و در اینصورت لزومی نمیبیند که در جستجوی قانون تعیین کننده میزان سود باشد. ریکاردو، سود کافی را شرط لازم و کافی رشد اقتصادی میداند و میگوید: اگر درآمد سرمایه کافی باشد حجم پسانداز افزایش یافته و توسعه اقتصادی رخ خواهد داد؛ بنابراین آهنگ رشد اقتصادی تحت سیطره نرخ سود قرار خواهد گرفت (قديري اصل، 1364، ص 93). از طرف دیگر، سود با دستمزد، رابطه عکس داشته و با توجه به رشد جمعیت و قانون بازده نزولی، مقدار بهره مالکانه افزایش مییابد و باقیمانده آن که مقدار ثابتی است، برای تقسیم میان دستمزد و سود اختصاص مییابد. بنابراین هرگاه دستمزد افزایش یابد، لزوماً باید مقدار سود کاهش یابد.
• بازرگانی بینالمللی؛ گسترش بازرگانی خارجی، نتایجی شبیه توزیع ثروت دارد و تأکید میکند که چون اکثر کالاهای قابل تکثیر یا تولیدشده در بخش کشاورزی، "کالاهای دستمزدی" هستند، بههمین جهت اعمال سیاست حمایت وسیع از صنایع کشاورزی بیمورد بوده و با آزادی تجاری در این بخش، منافعی که برای اقتصاد از ورود کالاهای کشاورزی حاصل میشود، بیشتر از منافع ورود کالاهایی است که بهوسیله اغنیا مصرف میشود. ریکاردو توجه کمتری بهحمایت از کالاهای صنعتی معطوف میدارد؛ زیرا از نظر او هرگاه قیمت کالاهای صنعتی، نسبت بهسطح طبیعی آن افزایش یابد، ورود سرمایه به داخل این فعالیتها، موجب خواهد شد تا این منافع از بین برود و قیمت به سطح طبیعی تنزّل یابد (تفضلي، 1372، ص 137).
• نظريه مقداري پول؛ در مورد سیاست پولی عقیده ریکاردو بر این بود که اگر بانک انگلستان، اسکناسهای قابل تبدیل به زر و سیم را انتشار دهد، این عمل، سبب خارج شدن فلزات گرانبها از جریان اقتصاد و احیاناً فرار آنها از کشور خواهد بود و اگر جریان اجباری پول کاغذی برقرار و از تبدیل آن به فلزات گرانبها امتناع شود، بهناچار ارزش پول، تنزّل خواهد یافت. پس چاره این است، که برای حفظ ارزش پول، بانک انگلستان بهتدریج میزان اسکناسهای خود را تقلیل دهد؛ ولی برای اجتناب از هرگونه مشکل عمده، باید این عمل با نهایت تأنّی انجام شود. لذا ریکاردو را میتوان هوادار "نظریه مقداری" پول دانست (نهاوندي، 1352، ص 68).
آثار ديويد ريكاردو
• Works of David Ricardo, ed. Piero Sraffa, 10 vols, Cambridge, Cambridge University Press for the Royal Economic Society, 1951–5
آثار مربوط به ديويد ريكاردو
• Blaug, Mark, Ricardian Economics, New Haven, Connecticut, Yale University Press, 1958
• Hicks, John, ‘‘Ricardo on Machinery,’’ in A Theory of Economic History, New York, Oxford University Press, 1969, pp. 168–71
• Hollander, Samuel, The Economics of David Ricardo, Toronto, University of Toronto Press, 1979
• Stigler, George J., ‘‘The Ricardian Theory of Value and Distribution,’’ Journal of Political Economy, vol. 60 (June 1952). Reprinted in Essays in the
• History of Economics, Chicago, University of Chicago Press, 1965, pp. 156–97
• Stigler, George J., ‘‘Ricardo and the 93 Per Cent Labor Theory of Value,’’ American Economic Review, 48 (June 1958). Reprinted in Essays in the History of Economics, Chicago, University of Chicago Press, 1965, pp. 326–42
نظرات شما عزیزان: